گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۰

لطف سازنده تا عیانم ساخت
رازق رزق بندگانم ساخت
این چنین چون بدن پدید آمد
همچو جان در بدن دوانم ساخت
حکم میخانه ام عطا فرمود
ساقی بزم عاشقانم ساخت
به جمال خودم مشرف کرد
مونس جان بیدلانم ساخت
دنیی و آخرت به من بخشید
واقف از سر این و آنم ساخت
عاشقی کردم و شدم معشوق
گرچه بودم چنین چنانم ساخت
بنده را نام نعمت الله کرد
سید ملک انس و جانم ساخت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لطف سازنده تا عیانم ساخت
رازق رزق بندگانم ساخت
هوش مصنوعی: محبت خالق باعث شد که من روشن بشوم و روزی‌دهنده نیز روزی بندگان را مهیا ساخت.
این چنین چون بدن پدید آمد
همچو جان در بدن دوانم ساخت
هوش مصنوعی: اینطور که بدن به وجود آمد، من نیز مانند جان در آن حرکت و زندگی می‌بخشم.
حکم میخانه ام عطا فرمود
ساقی بزم عاشقانم ساخت
هوش مصنوعی: ساقی حکم کرد که من در میخانه به سر ببرم و فضایی را برای عاشقان فراهم آورد.
به جمال خودم مشرف کرد
مونس جان بیدلانم ساخت
هوش مصنوعی: به زیبایی خودم آراسته شدم و یار دلم را به بیداری و هوشیاری واداشت.
دنیی و آخرت به من بخشید
واقف از سر این و آنم ساخت
هوش مصنوعی: زندگی و نعمت‌های دنیوی و اخروی را به من عطا کرده‌اند و من از عمق مسائل و واقعیت‌های زندگی آگاهی دارم.
عاشقی کردم و شدم معشوق
گرچه بودم چنین چنانم ساخت
هوش مصنوعی: من در عشق ورزیدن به درجه‌ای رسیدم که خودم به محبوب تبدیل شدم، هرچند که قبلاً وضعیت دیگری داشتم و عشق، مرا از آن حالت به اینجا رساند.
بنده را نام نعمت الله کرد
سید ملک انس و جانم ساخت
هوش مصنوعی: خداوند با نعمت‌هایش، مرا به خود مختص کرد و به واسطه‌ی وجود سید، به روح و جانم حیات بخشید.