گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۸

خوشتر از ساغر می همدم نیست
بهتر از عشق بتان محرم نیست
نوش کن جام می ای عمر عزیز
که حیاتی به از این یکدم نیست
می خورم جام غم انجام به ذوق
شادمانم ز جهانم غم نیست
عشق می بازم و می می نوشم
دارم این هر دو و هیچم کم نیست
می مستی که مرا در جام است
در خم خسرو و جام جم نیست
جام جم در نظرم هست مدام
زان سبب دیده دمی بی نم نیست
رند سرمست خوشی چون سید
جستم و در همهٔ عالم نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشتر از ساغر می همدم نیست
بهتر از عشق بتان محرم نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیزی خوش‌تر از جرعه‌ای شراب و هیچ دوستی‌اندازه عشق معشوقان رازدار نیست.
نوش کن جام می ای عمر عزیز
که حیاتی به از این یکدم نیست
هوش مصنوعی: این زندگی گرانبها را غنیمت بشمار و از لحظاتش بهره‌برداری کن، زیرا هیچ چیزی به ارزش این لحظه نمی‌رسد.
می خورم جام غم انجام به ذوق
شادمانم ز جهانم غم نیست
هوش مصنوعی: من دردها و غم‌هایم را با شادمانی می‌نوشم و از دنیا هیچ غمی ندارم.
عشق می بازم و می می نوشم
دارم این هر دو و هیچم کم نیست
هوش مصنوعی: من در عشق شادمانم و از شراب می‌نوشم، همه‌چیز را دارم و هیچ کم و کسری احساس نمی‌کنم.
می مستی که مرا در جام است
در خم خسرو و جام جم نیست
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر حالتی است که شاعر در آن غرق در لذت و شادی است و می‌گوید که آن حال را در جایی دیگر نمی‌تواند پیدا کند. او به زیبایی و جذابیت خاصی اشاره دارد که در می و شراب وجود دارد و می‌گوید که هیچ چیز دیگری مثل آن نمی‌تواند او را به وجد آورد. در واقع، آن حالت مستی و سرخوشی را به چیزی برجسته و بی‌نظیر تشبیه می‌کند.
جام جم در نظرم هست مدام
زان سبب دیده دمی بی نم نیست
هوش مصنوعی: در ذهنم همیشه تصویر جام جم وجود دارد، به همین خاطر چشمانم هیچ‌گاه نمی‌تواند بی‌نم باشد.
رند سرمست خوشی چون سید
جستم و در همهٔ عالم نیست
هوش مصنوعی: شخص خوشبخت و شادابی را پیدا کردم که همچون سید بزرگوار است و در کل جهان نظیر او وجود ندارد.