غزل شمارهٔ ۳۷۸
موحد در این ره به تقلید نیست
مجرد که باشد که تجرید نیست
تو صاحب وجودی وجود ای عزیز
مقلد به اطلاق و تقبید نیست
چنان غرقه شد قطره در بحر ما
که از ما یکی قطره وا دید نیست
مجدد نماید تو را در ظهور
ولی در بطون نام تجدید نیست
مرا عید و نوروز باشد به عشق
چه غم دارم ار عقل را عشق نیست
نه قرب و نه بعد و نه وصل و نه فصل
نشانی ز تقریب و تبعید نیست
موحد هم او و موحد هم او
جز او سید ملک توحید نیست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
موحد در این ره به تقلید نیست
مجرد که باشد که تجرید نیست
هوش مصنوعی: در این مسیر، ایمان واقعی به تقلید وابسته نیست. فردی که از دنیا دور شده و به بصیرت رسیده، در این حالت نیازی به تجرید ندارد.
تو صاحب وجودی وجود ای عزیز
مقلد به اطلاق و تقبید نیست
هوش مصنوعی: تو دارای وجودی هستی، ای عزیز، که در هیچ گونه محدودیتی نمیگنجد و نمیتوانی به شکل مطلق و یا مقید تعریف شوی.
چنان غرقه شد قطره در بحر ما
که از ما یکی قطره وا دید نیست
هوش مصنوعی: قطرهای به قدری در دریا غرق شد که دیگر هیچ نشانهای از خودش باقی نگذارد و انگار به کلی در میان دریا گم شد.
مجدد نماید تو را در ظهور
ولی در بطون نام تجدید نیست
هوش مصنوعی: تو در ظهور دوبارهات را به خوبی نشان میدهی، اما در باطن، نوید تجدیدی وجود ندارد.
مرا عید و نوروز باشد به عشق
چه غم دارم ار عقل را عشق نیست
هوش مصنوعی: عید و نوروز من عشق است، بنابراین اگر عقل به عشق نرسد، برای من اهمیتی ندارد.
نه قرب و نه بعد و نه وصل و نه فصل
نشانی ز تقریب و تبعید نیست
هوش مصنوعی: نه نزدیکی وجود دارد و نه دوری، نه پیوندی هست و نه جدایی؛ هیچ نشانهای از نزدیکی یا دوری در اینجا دیده نمیشود.
موحد هم او و موحد هم او
جز او سید ملک توحید نیست
هوش مصنوعی: مؤمن واقعی فقط اوست و غیر از او کسی نیست که به توحید واقعی باور داشته باشد. در واقع، او سرور و حضرت حق در یکتاپرستی است.