غزل شمارهٔ ۳۷۴
شک به عدم نیست که او هیچ نیست
شک به وجود است و هم او هیچ نیست
نیست گمانم که جز او هیچ نیست
هست یقینم که جز او هیچ نیست
معنی هو با تو بگویم که چیست
اوست دگر این من و تو هیچ نیست
یک سخنی بشنو و یکرنگ باش
قول یکی گفتن و دو هیچ نیست
ما و منی را بگذار ای عزیز
کز من و ما یک سر مو هیچ نیست
غیر خدا هیچ بود هیچ هیچ
هیچ نه ای هیچ مجو هیچ نیست
نوش کن و باش خموش و برو
هیچ مگو گفت و مگو هیچ نیست
خم می آور چه کنم جام را
مست و خرابیم و سبو هیچ نیست
عاشق سید شو و معشوق او
باش بکی رو که دورو هیچ نیست
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شک به عدم نیست که او هیچ نیست
شک به وجود است و هم او هیچ نیست
هوش مصنوعی: شک در این نیست که او وجود ندارد، بلکه در این است که آیا او واقعاً وجود دارد یا نه و در واقع او هیچ وجودی ندارد.
نیست گمانم که جز او هیچ نیست
هست یقینم که جز او هیچ نیست
هوش مصنوعی: من مطمئنم که جز او هیچچیز دیگری وجود ندارد و هیچ شکی در این مورد ندارم.
معنی هو با تو بگویم که چیست
اوست دگر این من و تو هیچ نیست
هوش مصنوعی: بگذار به تو بگویم که حقیقت چیست؛ ما و تو در واقع هیچ اهمیت خاصی نداریم.
یک سخنی بشنو و یکرنگ باش
قول یکی گفتن و دو هیچ نیست
هوش مصنوعی: یک حرف را خوب گوش کن و در عمل به آن عمل کن. قولی که فقط به زبان بیاوری و در دل به آن اعتقاد نداشته باشی، هیچ ارزشی ندارد.
ما و منی را بگذار ای عزیز
کز من و ما یک سر مو هیچ نیست
هوش مصنوعی: ای عزیز، بیایید ما و من را کنار بگذاریم، زیرا میان من و ما هیچ چیز به اندازه یک موی سر هم اهمیت ندارد.
غیر خدا هیچ بود هیچ هیچ
هیچ نه ای هیچ مجو هیچ نیست
هوش مصنوعی: به جز خداوند، هیچ چیز دیگر وجود ندارد. واقعاً هیچچیز نیست؛ پس در جستجوی هیچچیز مانند آن نباشید.
نوش کن و باش خموش و برو
هیچ مگو گفت و مگو هیچ نیست
هوش مصنوعی: به آرامی بنوش و سکوتم را رعایت کن و چیزی نگو، چون هیچ چیزی برای گفتن وجود ندارد.
خم می آور چه کنم جام را
مست و خرابیم و سبو هیچ نیست
هوش مصنوعی: متوجه شدم که باید به طور روان مضمون این بیت را توضیح دهم. در این شعر، احساس عمیق دلتنگی و سرخوردگی نسبت به وضعیت کنونی فرد بیان شده است. او در حالت مستی و بیخود بودن قرار دارد و این حالش او را از دیگر چیزها و نعمتها بینیاز کرده است. به نوعی نشان میدهد که در این لحظه، چیزی جز حال خودش برایش مهم نیست و احساس میکند که همه چیز دیگر بیمعنا شده است.
عاشق سید شو و معشوق او
باش بکی رو که دورو هیچ نیست
هوش مصنوعی: عاشق سید باش و خود را محبوب او قرار ده؛ زیرا کسانی که در این عشق راستین هستند، هیچ گونه دوگانگی و ریاکاری ندارند.
حاشیه ها
1398/04/24 07:06
یوسف
فکر می کنم مصرع آخر کلمه یکی باید باشه نه بکی.
ممنون