گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶۷

هرچه امروز حاصل ما نیست
طلب آن مکن که فردا نیست
گر در اینجا ندیده ای او را
رؤیت او تو را در اینجا نیست
حق به حق بین که ما چنین دیدیم
دیده ای کان ندید بینا نیست
وانکه حق را به خویشتن بیند
دیده اش بر کمال گویا نیست
هر که گوید که حق به خود بیند
این سعادت ورا مهیا نیست
گرچه آبند قطره و دریا
قطره در وصف همچو دریا نیست
نعمت الله نور دیده بود
چشم هر کو ندید بینا نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه امروز حاصل ما نیست
طلب آن مکن که فردا نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که امروز نصیب ما نشده، انتظار آن را نداشته باش، چون ممکن است فردا نیز به دست نیاید.
گر در اینجا ندیده ای او را
رؤیت او تو را در اینجا نیست
هوش مصنوعی: اگر در اینجا او را ندیده‌ای، به این معناست که رؤیت او در این مکان برای تو وجود ندارد.
حق به حق بین که ما چنین دیدیم
دیده ای کان ندید بینا نیست
هوش مصنوعی: حق را به حق بشناس که ما اینچنین مشاهده کرده‌ایم. کسی که این را ندیده، بینا نیست.
وانکه حق را به خویشتن بیند
دیده اش بر کمال گویا نیست
هوش مصنوعی: کسی که حقیقت را در خود مشاهده می‌کند، چشمانش به کمال و زیبایی اشیا نمی‌نگرد.
هر که گوید که حق به خود بیند
این سعادت ورا مهیا نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که فکر کند که حقیقت را تنها به خود می‌بیند، هرگز به خوشبختی دست نخواهد یافت.
گرچه آبند قطره و دریا
قطره در وصف همچو دریا نیست
هوش مصنوعی: هرچند که قطره و دریا هر دو وابسته به هم هستند، اما قطره نمی‌تواند به تنهایی عظمت دریا را توصیف کند.
نعمت الله نور دیده بود
چشم هر کو ندید بینا نیست
هوش مصنوعی: نعمت‌های خداوند به‌قدری ارزشمند و زیبا هستند که تنها افرادی که بصیرت دارند و می‌توانند با دل بصیر نگاه کنند، می‌توانند آن‌ها را درک کنند. کسانی که بینش ندارند، قادر به دیدن این نعمت‌ها نیستند.