گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۷

در خانقهی که شیخ ما اوست
سرحلقه و شیخ هر دو نیکوست
دشمن چه کنیم یار غاریم
از دوست طلب کنیم هم دوست
آیینهٔ روشنی به دست آر
اما می بین که هر دو یک روست
زلفش بگشود و داد بر باد
زان بوی نسیم صبح خوشبوست
خورشید جمال او برآمد
عالم همه نور طلعت اوست
سر رشتهٔ فقر ما طلب کن
تا دریابی که رشته یک توست
شاه است چو سید یگانه
هر بنده که او به عشق آن جوست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در خانقهی که شیخ ما اوست
سرحلقه و شیخ هر دو نیکوست
هوش مصنوعی: در خانقاهی که شیخ ما در آن است، او رهبر و راهنماست و هر دو یعنی شیخ و خانقا از خوبی‌ها و زیبایی‌های خاصی برخوردارند.
دشمن چه کنیم یار غاریم
از دوست طلب کنیم هم دوست
هوش مصنوعی: اگر برای ما مشکلی پیش بیاید، از دوستان خود خواسته‌ایم که از دشمنانمان حمایت کنند. این نشان‌دهنده‌ی نزدیکی و اتحاد ما با دوستان است.
آیینهٔ روشنی به دست آر
اما می بین که هر دو یک روست
هوش مصنوعی: شیشهٔ روشنی را در دست بگیر، اما توجه کن که هر دو طرف آن یکسان است.
زلفش بگشود و داد بر باد
زان بوی نسیم صبح خوشبوست
هوش مصنوعی: موهای او را گشود و بوی خوش نسیم صبح را در هوا پخش کرد.
خورشید جمال او برآمد
عالم همه نور طلعت اوست
هوش مصنوعی: خورشید زیبایی او درخشید و جهان به خاطر چهره‌ی او روشن و نورانی شد.
سر رشتهٔ فقر ما طلب کن
تا دریابی که رشته یک توست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بفهمی که فقر ما از کجا نشأت می‌گیرد، حتماً دنبال دلیل و سرچشمه‌اش بگرد. این نشان می‌دهد که این مشکل به خود تو نیز برمی‌گردد و به نوعی به تو مرتبط است.
شاه است چو سید یگانه
هر بنده که او به عشق آن جوست
هوش مصنوعی: هر بنده‌ای که به عشق و محبت آن یکه‌سرو (سید) ناگسستنی و بی‌همتا می‌پردازد، در واقع به شاهی نزدیک است.