غزل شمارهٔ ۳۴۰
چشم ما روشن به نور روی اوست
جان ما دایم به جست و جوی اوست
بلبل سرمست در گلزار عشق
هرچه می گوید بگفت و گوی اوست
جنت جاوید اگر خواهی بیا
پیش ما بنشین که جنت کوی اوست
یک سر مویش به جانی کی دهم
هر دو عالم قیمت یک موی اوست
آفتاب است او و خوبان همچو ماه
روشنی روی ماه از روی اوست
گفتهٔ مستانهٔ ما گوش کن
نیک بشنو گفتهٔ نیکوی اوست
خال هندویش دل ما صید کرد
سید ما بندهٔ هندوی اوست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم ما روشن به نور روی اوست
جان ما دایم به جست و جوی اوست
هوش مصنوعی: چشمهای ما به روشنی چهره او میدرخشد و همیشه جانمان در طلب اوست.
بلبل سرمست در گلزار عشق
هرچه می گوید بگفت و گوی اوست
هوش مصنوعی: پرنده خوشحال در باغ عشق هرچه میگوید، تنها صدای خودش است.
جنت جاوید اگر خواهی بیا
پیش ما بنشین که جنت کوی اوست
هوش مصنوعی: اگر به دنبال بهشت همیشگی هستی، بیا و در کنار ما بنشین، زیرا بهشت واقعی در محله اوست.
یک سر مویش به جانی کی دهم
هر دو عالم قیمت یک موی اوست
هوش مصنوعی: به خاطر یک تار موی او، حاضر نیستم جانم را فدای چیزی کنم، زیرا تمام دنیا ارزش یک تار موی او را ندارد.
آفتاب است او و خوبان همچو ماه
روشنی روی ماه از روی اوست
هوش مصنوعی: او مانند آفتاب است و دیگران چون ماه، که روشنی چهره ماه از نور او ناشی میشود.
گفتهٔ مستانهٔ ما گوش کن
نیک بشنو گفتهٔ نیکوی اوست
هوش مصنوعی: به سخنان شاد و شورانگیز ما با دقت گوش بده و خوب بشنو، زیرا این گفتهها از روی نیکی و زیبایی بیان شدهاند.
خال هندویش دل ما صید کرد
سید ما بندهٔ هندوی اوست
هوش مصنوعی: چشم و ابروی زیبای او دل ما را به دام انداخت و ما، غلام و بندهی زیبایی او هستیم.