غزل شمارهٔ ۳۲۷
درد دل دارم و دوا این است
عشق می بازم و هوا این است
در خرابات باده می نوشم
عمل خوب بی ریا این است
خوش بلائیست عشق بالایش
راحت جان مبتلا این است
از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا این است
جام دردی درد دل می نوش
که تو را بهترین دوا این است
رند مستیم و جام می بر دست
قصهٔ ما و حال ما این است
مجلس ذوق نعمت الله است
جنت ار بایدت بیا این است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درد دل دارم و دوا این است
عشق می بازم و هوا این است
هوش مصنوعی: من از درد دل زیادی رنج میبرم و درمان این درد، عشق است. من به عشق میپردازم و فضای آن را تجربه میکنم.
در خرابات باده می نوشم
عمل خوب بی ریا این است
هوش مصنوعی: در مکانی پر از عیش و نوش، من مشغول نوشیدن شراب هستم و این کار خوب و بیریا است.
خوش بلائیست عشق بالایش
راحت جان مبتلا این است
هوش مصنوعی: عشق زیبایی است که با وجود درد و رنجی که به همراه دارد، آرامش و راحتی را برای جان مبتلا به خود به ارمغان میآورد.
از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا این است
هوش مصنوعی: امروز را دریاب و از ناراحتیهای دیروز و نگرانیهای فردا عبور کن. اکنون زمان زندگی کردن است.
جام دردی درد دل می نوش
که تو را بهترین دوا این است
هوش مصنوعی: درد دل خود را با نوشیدن یک جام از شراب علاج کن، چرا که این بهترین درمان برای توست.
رند مستیم و جام می بر دست
قصهٔ ما و حال ما این است
هوش مصنوعی: ما آدمهای شاد و رندیم که لیوان شراب در دست داریم و داستان و حال و روزمان اینگونه است.
مجلس ذوق نعمت الله است
جنت ار بایدت بیا این است
هوش مصنوعی: این مجلس پر از شادی و نعمت است. اگر به بهشت نیاز داری، باید به اینجا بیایی.