گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۸

گفتم که این جانان کیست ، جان گفت جانان منست
عشقش همی جستم به جان دل گفت درجان منست
هر جا که مه روئی بود آنی از او دارد ولی
آنی که او دارد همه می دان که از آن منست
در کنج ویران دلم گنجیست پنهان عشق او
گنجی اگر باید تو را در کنج ویران منست
از مجلس اهل دلان خواهی که تا یابی نشان
آن مجمع جمع چنان زلف پریشان منست
میخانه خوش آراسته رندی خوشی نوخواسته
ساقی سرمست خوشی امروز مهمان منست
زنّار کفر زلف ما رو در میان بندش بپا
آنگه به صدق دل بگو کاین کفر ایمان منست
سید مرا بنواخته سردار رندان ساخته
هرجا که یابی حاکمی محکوم فرمان منست

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم که این جانان کیست ، جان گفت جانان منست
عشقش همی جستم به جان دل گفت درجان منست
هوش مصنوعی: گفتم این معشوق کیست، جان گفت او محبوب من است. عشقش را در جستجو داشتم و دل گفت او در عمق جان من حضور دارد.
هر جا که مه روئی بود آنی از او دارد ولی
آنی که او دارد همه می دان که از آن منست
هوش مصنوعی: هر جا که چهرهٔ دل‌انگیزی باشد، لحظه‌ای از آن به من می‌رسد، اما آن لحظه‌ای که او دارد، همه می‌دانند که آن متعلق به من است.
در کنج ویران دلم گنجیست پنهان عشق او
گنجی اگر باید تو را در کنج ویران منست
هوش مصنوعی: در گوشه ویران قلبم، گنجی پنهان دارم که عشق اوست. اگر به دنبال گنجی هستی، باید بدانی که این گنج در ویرانی من نهفته است.
از مجلس اهل دلان خواهی که تا یابی نشان
آن مجمع جمع چنان زلف پریشان منست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از محفل عاشقان و دل‌باختگان نشانی پیدا کنی، کافیست به زلف‌های آشفته‌ام نگاهی بیندازی، زیرا آن نمایانگر حال و هوای آن مجلس است.
میخانه خوش آراسته رندی خوشی نوخواسته
ساقی سرمست خوشی امروز مهمان منست
هوش مصنوعی: میخانه به زیبایی تزیین شده است و رندان شاداب و خوش مشرب، به دنبال لذت و شادی هستند. ساقی که خود در نشئه‌ای از شوق و سرور به سر می‌برد، امروز میهمان من است.
زنّار کفر زلف ما رو در میان بندش بپا
آنگه به صدق دل بگو کاین کفر ایمان منست
هوش مصنوعی: زنجیری از کفر به دور زلف ما است، با احتیاط در آن قدم بزن و سپس با صداقت بگو که این کفر، در واقع ایمان من است.
سید مرا بنواخته سردار رندان ساخته
هرجا که یابی حاکمی محکوم فرمان منست
هوش مصنوعی: سید مرا به مقام بالایی رسانده و سردار را هم جزو رندان قرار داده است. هر جا که دچار حاکمیتی شوی، فرمان من بر او حاکم است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۱۸ به خوانش سید جابر موسوی صالحی