گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۷

عشق جانان حیات جان من است
خوش حیاتی چنین از آن منست
جان دل زنده ام از آن ویست
عشق او جان جاودان منست
گر فروشم غمش بهر دو جهان
نزد اهل نظر زیان منست
من امین و امانت سلطان
هست محفوظ و در امان منست
می خمخانهٔ حدوث و قدم
همه از بهر عاشقان منست
آن معانی که عارفان جویند
گر بدانند در بیان منست
این چنین گفته های مستانه
سخن اوست وز زبان منست
تا بود جان به جان ، محب ویم
چون کنم ترک جان که جان منست
حکم سید که یرلغ آل است
آن به نام من و نشان منست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق جانان حیات جان من است
خوش حیاتی چنین از آن منست
هوش مصنوعی: عشق معشوق، زندگی بخش روح من است و داشتن چنین زندگی‌ای از آنِ من است.
جان دل زنده ام از آن ویست
عشق او جان جاودان منست
هوش مصنوعی: جان من از عشق او زنده است؛ عشق او برای من جان ابدی به ارمغان آورده است.
گر فروشم غمش بهر دو جهان
نزد اهل نظر زیان منست
هوش مصنوعی: اگر من غم او را بفروشم، برای دو جهان نزد مردم دانشمند زیان‌آور است.
من امین و امانت سلطان
هست محفوظ و در امان منست
هوش مصنوعی: من مورد اعتماد و امانت‌دار پادشاه هستم و در امنیت و حفاظت قرار دارم.
می خمخانهٔ حدوث و قدم
همه از بهر عاشقان منست
هوش مصنوعی: مخزن رازهای وجود و نشانه‌های آغاز و پایانی، همه به خاطر عشق‌ورزان من است.
آن معانی که عارفان جویند
گر بدانند در بیان منست
هوش مصنوعی: معانی عمیق و حقایق روحانی که عارفان به دنبالش هستند، اگر بفهمند، در کلام و بیان من نهفته است.
این چنین گفته های مستانه
سخن اوست وز زبان منست
هوش مصنوعی: این سروده‌ها از زبان یک فرد شاداب و سرمست بیان شده و نشان‌دهنده احساسات عمیق اوست، به گونه‌ای که این کلمات از دل او برمی‌خیزد و به زبانش می‌آید.
تا بود جان به جان ، محب ویم
چون کنم ترک جان که جان منست
هوش مصنوعی: تا زمانی که من زنده‌ام، عاشق او خواهم بود. چگونه می‌توانم جانم را ترک کنم در حالی‌که او جان من است؟
حکم سید که یرلغ آل است
آن به نام من و نشان منست
هوش مصنوعی: حکم سید به این معناست که اگر کسی از خاندان او باشد، آن حکم به نام و نشان او صادر می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۱۷ به خوانش سید جابر موسوی صالحی