غزل شمارهٔ ۳۰۶
میخانه سرای عاشقان است
خود خلوت خاص عاشقانست
عالم بدن است و عشق جانان
جان است که در بدن روانست
عشقست که عاشق است و معشوق
در مذهب عاشقان چنان است
با صورت و معنئی که او راست
چه جای معانی و بیان است
جام است و شراب و رند و ساقی
در مجلس ما همین همان است
در دیدهٔ مست ما نظر کن
نوری که به چشم ما عیان است
این گوهر نظم نعمت الله
از بحر محیط بیکران است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میخانه سرای عاشقان است
خود خلوت خاص عاشقانست
هوش مصنوعی: میخانه محل تجمع عاشقان است و فضای خاصی برای آنها دارد.
عالم بدن است و عشق جانان
جان است که در بدن روانست
هوش مصنوعی: جهان مانند یک بدن است و عشق معشوق، روحی است که در این بدن جاری است.
عشقست که عاشق است و معشوق
در مذهب عاشقان چنان است
هوش مصنوعی: عشق همان نیرویی است که عاشق را میسازد و در بین عاشقان، معشوق به شکلی ویژه و خاص در نظر گرفته میشود.
با صورت و معنئی که او راست
چه جای معانی و بیان است
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و عمق وجود او، دیگر جایی برای توضیحات و معانی نیست.
جام است و شراب و رند و ساقی
در مجلس ما همین همان است
هوش مصنوعی: در مجلس ما، همه چیز از جمله جام، شراب، رند و ساقی، یکسان و هممعناست.
در دیدهٔ مست ما نظر کن
نوری که به چشم ما عیان است
هوش مصنوعی: به نگاهی در چشم ما توجه کن، نوری که به وضوح در آن دیده میشود و از حالت مستی ما ناشی میگردد.
این گوهر نظم نعمت الله
از بحر محیط بیکران است
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که این نظم و زیبایی که میبینیم، از فیض و رحمت الهی نشأت میگیرد و مانند گوهری گرانبها از دریای وسیع و بیکران وجود خداوند، سرچشمه میگیرد.