گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۴

دل و جانم فدای جانان است
هرچه دارم برای جانان است
دل که دم میزند ز سلطانی
چون غلامان گدای جانان است
نیست بیگانه از خدا به خدا
عارفی کاشنای جانان است
خلوت دل مقام حضرت اوست
دیگری کی به جای جانان است
مبتلای بلا اگر نالد
راحت من بلای جانان است
دل و جان را دهد به باد هوا
هر که او را هوای جانان است
نعمةالله که جان من به فداش
جان گیتی نمای جانان است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل و جانم فدای جانان است
هرچه دارم برای جانان است
هوش مصنوعی: دل و جانم را به خاطر معشوق فدای او کرده‌ام و هر آنچه که دارم، برای اوست.
دل که دم میزند ز سلطانی
چون غلامان گدای جانان است
هوش مصنوعی: دل وقتی از عشق و عشق‌بازی سخن می‌گوید، مانند غلامان و خدمتگزاران محبوب است که تنها به خاطر محبت او زندگی می‌کنند.
نیست بیگانه از خدا به خدا
عارفی کاشنای جانان است
هوش مصنوعی: هیچکس از خدا بیگانه نیست، همانطور که هر عارفی می‌تواند به عمق درک عشق و معرفت الهی دست یابد.
خلوت دل مقام حضرت اوست
دیگری کی به جای جانان است
هوش مصنوعی: دل در تنهایی خود، تنها مکان حضرت حق است و هیچ کس دیگری نمی‌تواند جای جانان را بگیرد.
مبتلای بلا اگر نالد
راحت من بلای جانان است
هوش مصنوعی: اگر کسی درگیر مصیبت و درد باشد، وقتی که ناله می‌کند، من راحتی خود را در آرزوی معشوق و محبوب می‌بینم.
دل و جان را دهد به باد هوا
هر که او را هوای جانان است
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق معشوقش باشد، دل و جانش را به راحتی به باد می‌دهد و بی‌پروا هزینه می‌کند.
نعمةالله که جان من به فداش
جان گیتی نمای جانان است
هوش مصنوعی: نعمت خداوندی که جان من برای او فدای می‌شود، جان گیتی را به جانان می‌نمایاند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۹۴ به خوانش سید جابر موسوی صالحی