گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۳

ای که گوئی که ماهتاب آنست
باطنش بین که آفتاب آنست
می عشقش به ذوق می نوشیم
نزد رندان ما شراب آنست
هر خیالی که نقش می بندی
در خیالی خیال خواب آنست
ای که گوئی مرا حجاب نماند
آن غلط کرده ای حجاب آنست
گر بپرسند آب حیوان چیست
بوسه ده بر لبش جواب آنست
عقل اول که هست ام کتاب
بشنو خوش بخوان کتاب آنست
نعمت الله خدا به ما بخشد
نعمت خوب بی حساب آنست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که گوئی که ماهتاب آنست
باطنش بین که آفتاب آنست
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی که آن ماهتاب است، بهتر است به باطن آن نگاه کنی که در حقیقت آفتاب است.
می عشقش به ذوق می نوشیم
نزد رندان ما شراب آنست
هوش مصنوعی: ما از عشق او به شوق می‌نوشیم و در کنار اهالی خوشگذران، آن شراب خاص را می‌نوشیم.
هر خیالی که نقش می بندی
در خیالی خیال خواب آنست
هوش مصنوعی: هر تصوری که در ذهنت شکل می‌گیرد، تنها یک خیال است و خود آن خیال، خواب و توهمی بیشتر نیست.
ای که گوئی مرا حجاب نماند
آن غلط کرده ای حجاب آنست
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی من دیگر مانعی ندارم، باید بگویم که این تصور نادرستی است؛ در واقع، مانع واقعی همچنان وجود دارد.
گر بپرسند آب حیوان چیست
بوسه ده بر لبش جواب آنست
هوش مصنوعی: اگر از کسی بپرسند که آب حیات چیست، باید با بوسه‌ای بر لبش پاسخ دهید.
عقل اول که هست ام کتاب
بشنو خوش بخوان کتاب آنست
هوش مصنوعی: عقل نخستین وجودی است که مانند کتابی است؛ آن را به دقت بشنو و با شوق بخوان، زیرا همان کتاب واقعی است.
نعمت الله خدا به ما بخشد
نعمت خوب بی حساب آنست
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌های فراوان و بی‌پایانی به ما عطا می‌کند که بسیار ارزشمند و خوب هستند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۹۳ به خوانش سید جابر موسوی صالحی