غزل شمارهٔ ۲۹۲
دل به دست آر که آئینهٔ حضرت آنست
مظهر بندگی حضرت عزت آنست
عاشقی سوختهٔ بی سر و پا را مطلب
دست او گیر کلید در جنت آنست
خوشتر از گوشهٔ میخانه دگر خلوت نیست
خلوتی گر طلبی گوشهٔ خلوت آنست
مبتلا از در او باز نگردد به بلا
دوری از درگه او غایت رحمت آنست
خوش بود همت عالی که خدا می جوید
همت از اهل دلان جوی که همت آنست
چه کنی خانقه کون رها کن شیخی
بندهٔ خدمت او باش که خدمت آنست
نعمت دنیی و عقبی به عزیزان بگذار
نعمت الله طلب ای دوست که نعمت آنست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل به دست آر که آئینهٔ حضرت آنست
مظهر بندگی حضرت عزت آنست
هوش مصنوعی: دل را به دست آور زیرا که قلب، نمایندهی عظمت و بندگی خداوند است.
عاشقی سوختهٔ بی سر و پا را مطلب
دست او گیر کلید در جنت آنست
هوش مصنوعی: عاشقانی که از عشق سوخته و بیتاب هستند، به دنبال دستیابی به قفلهای بهشت هستند و کلید این در را در اختیار ندارند.
خوشتر از گوشهٔ میخانه دگر خلوت نیست
خلوتی گر طلبی گوشهٔ خلوت آنست
هوش مصنوعی: بهتر از فضای آرام و دلنشین کنار میخانه، جایی دیگر برای تنهایی و خلوت وجود ندارد. اگر به دنبال آرامش و تنهایی هستی، اینجا بهترین مکان است.
مبتلا از در او باز نگردد به بلا
دوری از درگه او غایت رحمت آنست
هوش مصنوعی: کسی که به درگاه او مبتلا شده است، هرگز به مشکلات و رنجها باز نخواهد گشت. دوری از این درگاه، نشانهای از رحمت و مهربانی واقعی است.
خوش بود همت عالی که خدا می جوید
همت از اهل دلان جوی که همت آنست
هوش مصنوعی: کوشش و ارادهی بلند و نیکو بسیار پسندیده است، چرا که خداوند جویای اراده و همت از دلهای پاک و فطرتهای ارزشمند است، چون همت واقعی از همین دلها نشأت میگیرد.
چه کنی خانقه کون رها کن شیخی
بندهٔ خدمت او باش که خدمت آنست
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از خانقاه و زهد و ریا دوری کنی، بهتر است که به جای آن به خدمت یک شیخ بپردازی؛ زیرا حقیقت در خدمت به دیگران است.
نعمت دنیی و عقبی به عزیزان بگذار
نعمت الله طلب ای دوست که نعمت آنست
هوش مصنوعی: ای دوست، نعمتهای دنیا و آخرت را به عزیزان منتقل کن و از خداوند نعمتهای واقعی را بخواه، زیرا آنچه که حقیقتاً نعمت است، همان نعمت الهی است.