غزل شمارهٔ ۲۸۸
کار عشقست و کار ما آنست
خواجه و خواندگار ما آنست
نقش رویش خیال می بندم
نور چشم و نگار ما آنست
رند مستی که باده می نوشد
در خرابات یار ما آنست
هرکه باشد مدام همدم جام
همدم دوستدار ما آنست
غم عشقش به جان و دل جوئیم
شادی و غمگسار ما آنست
در خرابات خلوتی داریم
خانه او و یار ما آنست
نعمت الله زیاد مگذارش
یاد کن یادگار ما آنست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار عشقست و کار ما آنست
خواجه و خواندگار ما آنست
هوش مصنوعی: عشق کاری است که ما انجام میدهیم و شخصی که ما را راهنمایی میکند و هدایتگر ماست، همان معشوق یا محبوب ماست.
نقش رویش خیال می بندم
نور چشم و نگار ما آنست
هوش مصنوعی: تصویر چهرهاش را در ذهنم میپرورانم، زیرا او نور چشم و زیبای ماست.
رند مستی که باده می نوشد
در خرابات یار ما آنست
هوش مصنوعی: مستی که در میخانه مشغول نوشیدن است، کسی نیست جز یار ما.
هرکه باشد مدام همدم جام
همدم دوستدار ما آنست
هوش مصنوعی: هر کسی که همیشه در کنار نوشیدن باشد، آن کسی که در کنار ما و دوستدار ماست.
غم عشقش به جان و دل جوئیم
شادی و غمگسار ما آنست
هوش مصنوعی: غم عشق او را در جان و دل خود احساس میکنیم و شادی و غم ما در عشق او نهفته است.
در خرابات خلوتی داریم
خانه او و یار ما آنست
هوش مصنوعی: در مکانی که پر از زخمها و یادهای گذشته است، ما محلی داریم که خانه محبوب ما و یارمان در آنجاست.
نعمت الله زیاد مگذارش
یاد کن یادگار ما آنست
هوش مصنوعی: خداوند نعمتهای فراوانی به ما داده است، اما فراموش نکن که یادگاری از ما به جا بماند.