گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۳

گوهر دریای ما را آبروئی دیگر است
نوش کن جام می ما کز سبوئی دیگر است
گفتهٔ مستانه ما ملک عالم را گرفت
گوش کن بشنو خوشی کاین گفتگوئی دیگر است
دیگران فردوس می خواهند و ما دیدار یار
همت عالی ما را جستجوئی دیگر است
خرقهٔ خود را به جام می نمازی کرده ایم
نزد رندان این طهارت شست و شوئی دیگر است
رنگ عشق و بوی معشوقست رنگ و بوی ما
در میان عاشقان این رنگ و بوئی دیگر است
ما به جاروب مژه خاک درش را رفته ایم
لاجرم ما را درین در آبروئی دیگر است
سید از دنیا برفت و نعمة الله را گذاشت
گرچه آن می کهنه است اینجا سبوئی دیگراست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گوهر دریای ما را آبروئی دیگر است
نوش کن جام می ما کز سبوئی دیگر است
هوش مصنوعی: دریای ما دارای جواهرات با ارزشی است که به غیر از آن، اعتبار و ارزش دیگری دارد. به همین دلیل، از جام می‌ ما بنوشید که از ظرف دیگری سرچشمه می‌گیرد و طعم و خاصیت خاصی دارد.
گفتهٔ مستانه ما ملک عالم را گرفت
گوش کن بشنو خوشی کاین گفتگوئی دیگر است
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی سرشار از شادی و شور و شوق می‌پردازد. شاعر این احساس مستانه و سرخوشی را به گونه‌ای توصیف می‌کند که انگار همه‌ی جهان را تحت تأثیر قرار داده است. او از دیگران می‌خواهد که به این گفتگوی خوش و دلنشین گوش فرا دهند، زیرا این سخنان حال و هوایی متفاوت و خاص دارند که فراتر از معمول است.
دیگران فردوس می خواهند و ما دیدار یار
همت عالی ما را جستجوئی دیگر است
هوش مصنوعی: دیگران آرزوی بهشت و نعمت‌های آن را دارند، اما ما تنها در طلب دیدن یار هستیم و این جستجو برای ما معنای دیگری دارد.
خرقهٔ خود را به جام می نمازی کرده ایم
نزد رندان این طهارت شست و شوئی دیگر است
هوش مصنوعی: ما در کنار رندان، لباس عبادی خود را با می آغشته کرده‌ایم و این پاکیزگی و طهارت، نوعی شست‌وشوی دیگر است.
رنگ عشق و بوی معشوقست رنگ و بوی ما
در میان عاشقان این رنگ و بوئی دیگر است
هوش مصنوعی: عشق و جذابیت معشوق باعث ایجاد رنگ و بویی خاص می‌شود. اما ما در میان عاشقان، حس و حال متفاوتی داریم که متمایز است.
ما به جاروب مژه خاک درش را رفته ایم
لاجرم ما را درین در آبروئی دیگر است
هوش مصنوعی: ما با محبت و احترام به خانه تو آمده‌ایم و به همین خاطر برای ما در این در، اعتبار و حیثیت دیگری وجود دارد.
سید از دنیا برفت و نعمة الله را گذاشت
گرچه آن می کهنه است اینجا سبوئی دیگراست
هوش مصنوعی: سید از دنیا رفت و نعمت خدا را پشت سر گذاشت، هر چند که این شراب کهنه است، در اینجا ظرف دیگری وجود دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۳ به خوانش سید جابر موسوی صالحی