غزل شمارهٔ ۲۲۷
چه غم دارم چو یارم غمگسار است
حریف جام و ساقی یار غار است
بتی دارم که با من در میان است
دلارامی که دایم در کنار است
به دور چشم مست می فروشش
مرا با غیر می خوردن چه کار است
دل من بارگاه پادشاه است
تن من پرده ، جانم پرده دار است
دو لحظه در یکی صورت نباشم
ولی معنی همیشه برقرار است
یکی رو دارم و آئینه بسیار
یکی ذات و صفاتم صدهزار است
غنیمت دان حضور نعمت الله
که چون عمر عزیزت بر گذار است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه غم دارم چو یارم غمگسار است
حریف جام و ساقی یار غار است
هوش مصنوعی: چرا باید نگران باشم وقتی که دوست من مشوق و دلداری برای من است و در مجلس نوشیدنی، خوشصحبت و همراه با من است؟
بتی دارم که با من در میان است
دلارامی که دایم در کنار است
هوش مصنوعی: من یک یار دلنشین دارم که همیشه با من است و در کنارم قرار دارد.
به دور چشم مست می فروشش
مرا با غیر می خوردن چه کار است
هوش مصنوعی: عشق او مرا به شدت جذب کرده و دیگر نمیتوانم به کسی غیر از او فکر کنم. نوشیدن شراب بهانهای است، اما حقیقت این است که دل من فقط به او تعلق دارد.
دل من بارگاه پادشاه است
تن من پرده ، جانم پرده دار است
هوش مصنوعی: دل من مانند یک کاخ بزرگ است که در آن احساسات و افکار پادشاهی میکنند، و بدن من به مانند پردهای است که این کاخ را میپوشاند. همچنین، جان من مانند نگهبانی است که از این کاخ محافظت میکند.
دو لحظه در یکی صورت نباشم
ولی معنی همیشه برقرار است
هوش مصنوعی: دو لحظه ممکن است که جدا از هم باشند و من در آنها حضور نداشته باشم، اما معنا و مفهوم همیشگی خواهد بود.
یکی رو دارم و آئینه بسیار
یکی ذات و صفاتم صدهزار است
هوش مصنوعی: من یک فرد دارم و آینههای زیادی، یکی از آن فرد، خود من است و ویژگیها و صفات من بسیار زیاد است.
غنیمت دان حضور نعمت الله
که چون عمر عزیزت بر گذار است
هوش مصنوعی: فرصت حضور نعمتهای الهی را غنیمت بشمار، زیرا عمر گرانبهای تو در حال سپری شدن است.

شاه نعمتالله ولی