گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۴

خواجه گرچه بود عمری بت پرست
حق تجلی کرد و از باطل برست
نعمت الله شاهدی دارد که او
چون خلیل الله همه بتها شکست
لب نهاده بر لب جامم مدام
ذره و خورشید جان مات ویست
هرچه می بیند همه محبوب اوست
دوست می دارد از آن رو هر چه هست
مظهر و مُظهر به نزد ما یکی است
صورت و معنی نگر عالی و پست
تو بیا مطلق پرست ای یار ما
گر مقید می پرستد بت پرست
نکته ای بر گفتهٔ سید مگیر
زانکه عاقل نکته کی گیرد به مست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواجه گرچه بود عمری بت پرست
حق تجلی کرد و از باطل برست
هوش مصنوعی: اگرچه خواجه سال‌ها به پرستش بت‌ها مشغول بود، در نهایت حقیقتی درخشان نمایان شد و او از انحراف و باطل جدا گشت.
نعمت الله شاهدی دارد که او
چون خلیل الله همه بتها شکست
هوش مصنوعی: نعمت الله شاهدی دارای ویژگی‌هایی است که او را مانند خلیل الله می‌کند؛ به این معنا که او نیز همچون خلیل الله بت‌ها و موانع را از سر راه برمی‌دارد و حقایق را نمایان می‌سازد.
لب نهاده بر لب جامم مدام
ذره و خورشید جان مات ویست
هوش مصنوعی: دهانم همیشه بر لبهٔ جام است و در این حال، ذره‌ای از نور خورشید جان من به‌خاطر او خاضع و در تحیر است.
هرچه می بیند همه محبوب اوست
دوست می دارد از آن رو هر چه هست
هوش مصنوعی: هرچه که می‌بیند، برایش محبوب است و به همین دلیل از همه چیز محبت می‌کند.
مظهر و مُظهر به نزد ما یکی است
صورت و معنی نگر عالی و پست
هوش مصنوعی: در نظر ما، جلوه و نمایاننده یکی هستند. باید به ظواهر و معانی با دیدی عمیق نگاه کرد، زیرا تفاوتی بین بالا و پایین وجود ندارد.
تو بیا مطلق پرست ای یار ما
گر مقید می پرستد بت پرست
هوش مصنوعی: ای یار ما، تو بیاید و عشق واقعی را بپرست، چرا که آنانی که به چیزهای محدود و مقید می‌پردازند، همچون پرستش بت‌ها هستند.
نکته ای بر گفتهٔ سید مگیر
زانکه عاقل نکته کی گیرد به مست
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده است که برخی از افراد عاقل، معمولا پی به نکات ظریفی نمی‌برند، به ویژه زمانی که در حالتی غیرعادی یا مست قرار دارند. در واقع، در شرایط خاص، ممکن است توانایی درک یا استخراج نکات مهم را از دست بدهند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲۴ به خوانش سید جابر موسوی صالحی