گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۸

بشنو معانئی که بیان ولایتست
دارم نشانئی که نشان ولایتست
آب حیات ماست به هر سو که می رود
سرچشمه اش ز بهرهٔ خوان ولایتست
ملک جهان چو باغ بهاری است تازه شد
حکمی به ما رسید که آن ولایتست
ایام غم گذشت دگر شاد و خرمیم
آمد امام وقت زمان ولایتست
بشنو به ذوق گفتهٔ مستانه گوش کن
کین قول عاشقان و زبان ولایتست
گنجینهٔ ولایت والی دل ولیست
جانم فدای اوست که جان ولایتست
از خوان نعمت الله ما نعمتی بخور
خوش نعمتی بود که ز خوان ولایتست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشنو معانئی که بیان ولایتست
دارم نشانئی که نشان ولایتست
هوش مصنوعی: به صحبت‌هایی گوش بده که مفهوم و معنای مقام و ولایت را بیان می‌کنند. من نشانه‌هایی دارم که معرف و نشان‌دهنده این مقام و ولایت هستند.
آب حیات ماست به هر سو که می رود
سرچشمه اش ز بهرهٔ خوان ولایتست
هوش مصنوعی: آب زندگی ما از هر سمتی که جاری می‌شود، منبعش از بهره‌مندی از نعمت‌های ولایت است.
ملک جهان چو باغ بهاری است تازه شد
حکمی به ما رسید که آن ولایتست
هوش مصنوعی: جهان مانند یک باغ زیبا و سرسبز بهاری است که تازگی و شادابی را به خود دیده است. خبری به ما رسیده که به ما اختیارات و مسئولیت‌های خاصی داده شده است.
ایام غم گذشت دگر شاد و خرمیم
آمد امام وقت زمان ولایتست
هوش مصنوعی: روزهای غم به پایان رسیده و ما اکنون شاد و خوشحال هستیم. امام زمان ما آمده و بر ما حاکم است.
بشنو به ذوق گفتهٔ مستانه گوش کن
کین قول عاشقان و زبان ولایتست
هوش مصنوعی: بشنو و با ذوق به سخنان شاد و عاشقانه گوش کن، زیرا این گفتار از عشق و محبت و توحید سرچشمه می‌گیرد.
گنجینهٔ ولایت والی دل ولیست
جانم فدای اوست که جان ولایتست
هوش مصنوعی: گنجینهٔ ولایت، نمایانگر مقام والای رهبر معنوی است. جانم فدای اوست، زیرا او روح ولایت و راهنمایی است که به زندگی معنای عمیق می‌بخشد.
از خوان نعمت الله ما نعمتی بخور
خوش نعمتی بود که ز خوان ولایتست
هوش مصنوعی: از سفره نعمت الهی ما بهره‌ای می‌خوریم که بهترین نعمت‌هاست و این نعمت از مقام و ولایت او نشأت می‌گیرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۸ به خوانش سید جابر موسوی صالحی