گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۴

موجیم و حباب هر دو آبست
آبست که صورت حبابست
آن کس که خیال غیر بندد
نقش غلطست و خود به خوابست
موجست و حباب هر دو یک آب
آبست که آب را حجابست
مهتاب چو رو به تو نماید
روشن بنگر که آفتابست
بر بسته نقاب می برد دل
این طرفه که عین آن نقابست
دلسوخت در آتش محبت
گر میل کنی جگر کبابست
اسرار ضمیر نعمت الله
احسان که کند که بی حسابست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موجیم و حباب هر دو آبست
آبست که صورت حبابست
هوش مصنوعی: ما مانند موج هستیم و حباب، هر دو از آب تشکیل شده‌ایم. در واقع، ظاهر ما مانند حباب است، اما درون ما به عمق و واقعیتمان که آب است، وابسته است.
آن کس که خیال غیر بندد
نقش غلطست و خود به خوابست
هوش مصنوعی: کسی که به چیزهای غیر از خودش فکر می‌کند در حال خیالبافی است و از واقعیت غافل شده است.
موجست و حباب هر دو یک آب
آبست که آب را حجابست
هوش مصنوعی: موج و حباب هر دو از یک منبع آب به وجود آمده‌اند و هر کدام به نوعی مانعی برای دیدن عمق آب هستند.
مهتاب چو رو به تو نماید
روشن بنگر که آفتابست
هوش مصنوعی: وقتی که مهتاب به تو نگاهی بیفکند و روشنایی ببخشید، به یاد داشته باش که این روشنی مانند نور خورشید است.
بر بسته نقاب می برد دل
این طرفه که عین آن نقابست
هوش مصنوعی: دل در اینجا به نوعی از حالت و روحیه اشاره دارد که به چیزی جذاب و زیبا پاسخ می‌دهد. هنگامی که نقاب برداشته می‌شود، تماشاگر با واقعیت و زیبایی واقعی مواجه می‌شود، که همانند خودش را به نمایش می‌گذارد. این نشان‌دهنده این است که گاهی چیزهایی که به وضوح وجود دارند، در قالب‌های خاصی پنهان شده‌اند و حالا با کنار رفتن آن نقاب، حقیقت و زیبایی خود را نمایان می‌سازد.
دلسوخت در آتش محبت
گر میل کنی جگر کبابست
هوش مصنوعی: اگر به عشق دلسوخته‌ای تکیه کنی، خواهی دید که دلش در آتش محبت می‌سوزد و مثل جگر کباب خواهد شد.
اسرار ضمیر نعمت الله
احسان که کند که بی حسابست
هوش مصنوعی: رازهای درون انسان را تنها نعمت الله می‌داند و نکته این است که این رحمت بی‌حساب و اندازه است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۴ به خوانش سید جابر موسوی صالحی