غزل شمارهٔ ۲۰۲
خوش آب حیاتیست که گویند شرابست
حالی و چه خوش حال که دل مست و خرابست
غیری به تو گر روی نماید مگذارش
کان نقش خیالست که در دیدهٔ خوابست
گویند که امواج حبابست درین بحر
آبست که در دیدهٔ ما عین حجابست
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
مهر است به چشم من و تو ماه نقابست
این گفتهٔ مستانهٔ ما از سر ذوقست
بنویس که مجموعهٔ مجموع کتابست
بی تو گل توحید که خوشبو شوی از وی
هر چند گلابست ببو نام گلابست
سید طلب و رو به خرابات مغان آر
می رو به سلامت که ره خیر و صوابست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آب حیاتیست که گویند شرابست
حالی و چه خوش حال که دل مست و خرابست
هوش مصنوعی: آبی که دربارهاش میگویند شراب است، حقیقتاً خوش است و چه خوب است که دل آدم شاد و خوشحال باشد، حتی اگر درهم و برهم و بیقرار باشد.
غیری به تو گر روی نماید مگذارش
کان نقش خیالست که در دیدهٔ خوابست
هوش مصنوعی: اگر کسی به جز تو به من توجه کند، به او اهمیت نده، زیرا آن چیزی که میبیند تنها تصویر و خیال و توهمی است که در خواب به وجود آمده است.
گویند که امواج حبابست درین بحر
آبست که در دیدهٔ ما عین حجابست
هوش مصنوعی: میگویند که این امواج، حبابهایی در دریای آب هستند و در نظر ما، مانند حجاب به نظر میرسند.
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
مهر است به چشم من و تو ماه نقابست
هوش مصنوعی: هر چیزی که ببینی برای تو مانند خورشید درخشان است، در حالیکه در چشم من، تو مانند ماهی هستی که نقابی دارد.
این گفتهٔ مستانهٔ ما از سر ذوقست
بنویس که مجموعهٔ مجموع کتابست
هوش مصنوعی: این حرفهای شاد ما ناشی از خوشحالی است. بنویس که این سخنان، مجموعهای از بهترینها را شامل میشود.
بی تو گل توحید که خوشبو شوی از وی
هر چند گلابست ببو نام گلابست
هوش مصنوعی: بدون تو، زیبایی توحید هم بوی خوشی ندارد؛ هرچند که گلاب باشد، اما نامش گلاب است.
سید طلب و رو به خرابات مغان آر
می رو به سلامت که ره خیر و صوابست
هوش مصنوعی: سید، به دنبال خواستهات به میخانه مغان برو و از آنجا مینوش، زیرا آن مسیر درست و به صلاح توست.

شاه نعمتالله ولی