غزل شمارهٔ ۱۹۸
دیده تا نور جمالش دیده است
در نظر ما را چه نور دیده است
چشم ما روشن به نور روی اوست
خوش بود چشمی که نورش دیده است
دل هوا دارد که پیوندد به او
گوئیا از جان خود ببریده است
تا خبر یابد از آن جان عزیز
از همه یاران خبر پرسیده است
عشق مست است و حریف جان ماست
عقل مخمور و ما ز ما رنجیده است
عاشق یک روی می دانی که کیست
آنکه در او غیر او پیچیده است
نعمة الله نیک داند عاشقی
مدتی شد تا همین ورزیده است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیده تا نور جمالش دیده است
در نظر ما را چه نور دیده است
هوش مصنوعی: چشمی که جمال او را دیده، چه نیازی به نور دیگر دارد؟ برای ما چه نوری از دیدن او باارزشتر است؟
چشم ما روشن به نور روی اوست
خوش بود چشمی که نورش دیده است
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر زیبایی چهره او روشن و شاداب است؛ خوشا به حال چشمی که توانسته این نور و زیبایی را ببیند.
دل هوا دارد که پیوندد به او
گوئیا از جان خود ببریده است
هوش مصنوعی: دل خواهان وصل اوست، انگار که از جان خود جدا شده است.
تا خبر یابد از آن جان عزیز
از همه یاران خبر پرسیده است
هوش مصنوعی: برای اینکه از حال آن روح عزیز مطلع شود، از همه دوستان و آشنایان سراغش را گرفته است.
عشق مست است و حریف جان ماست
عقل مخمور و ما ز ما رنجیده است
هوش مصنوعی: عشق حالتی شگفتانگیز و سرمستکننده دارد و به نوعی با روح و جان ما در ارتباط است. از طرفی، عقل در این وضعیت غافل و بیخبر به نظر میرسد و تحت تأثیر این عشق، نگران و رنجیده شدهاست.
عاشق یک روی می دانی که کیست
آنکه در او غیر او پیچیده است
هوش مصنوعی: عاشق یک چهره را میشناسی، اما آنکه در او وجود دارد، کسی است که فراتر از او پیچیده شده است.
نعمة الله نیک داند عاشقی
مدتی شد تا همین ورزیده است
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی میداند که من در عشق مدتی است که تلاش کردهام و تجربه کسب کردهام.

شاه نعمتالله ولی