گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۲

چشم عالم روشن از نور خداست
هر که این را دید نور چشم ماست
در دل آن کس که او گنجیده است
همچو او صاحبدلی دیگر کراست
حال ما داند درین دریا به ذوق
یار بحر وی که با ما آشناست
دُرد درد او اگر یابی بنوش
زانکه دُرد درد او ما را دواست
ذرهٔ خورشید این و آن همه
در نظر آئینه گیتی نماست
عاشق ار در عشق او کشته شود
حضرت معشوق او را خونبهاست
نعمت الله رند سرمستی خوشست
پادشاهست او نپنداری گداست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم عالم روشن از نور خداست
هر که این را دید نور چشم ماست
هوش مصنوعی: چشم‌ها و نگاه‌های دنیا از روشنی خداوند پر شده است و هر کسی که این حقیقت را درک کند، نور و روشنی چشمان ما نیز خواهد بود.
در دل آن کس که او گنجیده است
همچو او صاحبدلی دیگر کراست
هوش مصنوعی: در دل کسی که او وجود دارد، مانند او صاحب‌دل دیگری پیدا نمی‌شود.
حال ما داند درین دریا به ذوق
یار بحر وی که با ما آشناست
هوش مصنوعی: ما حال و روز خود را در این دریا می‌دانیم، به خاطر عشق و علاقه‌ای که به یار داریم. او به خوبی با حال و هوای ما آشناست و دریا (زندگی) را برای ما قابل درک کرده است.
دُرد درد او اگر یابی بنوش
زانکه دُرد درد او ما را دواست
هوش مصنوعی: اگر به درد او دسترسی پیدا کنی، بنوش آن را، زیرا که درد او درمانی برای ماست.
ذرهٔ خورشید این و آن همه
در نظر آئینه گیتی نماست
هوش مصنوعی: ذره‌ای از خورشید در آینه جهان به نمایش گذاشته شده است، و همه چیز در نظر ما تجلیاتی از آن است.
عاشق ار در عشق او کشته شود
حضرت معشوق او را خونبهاست
هوش مصنوعی: اگر عاشق در راه عشق محبوبش جان خود را از دست بدهد، حضرت معشوق برای او پاداشی قائل است.
نعمت الله رند سرمستی خوشست
پادشاهست او نپنداری گداست
هوش مصنوعی: نعمت الله، فاش و خوشحال است و به نوعی در حال لذت بردن از زندگی است. نباید او را با گداها اشتباه بگیری، چرا که او کارآفرین و بزرگ‌منش به شمار می‌رود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۲ به خوانش سید جابر موسوی صالحی