غزل شمارهٔ ۱۸۵
آن چنان مجلسی که جانم خواست
عشق جانان بهای ما آراست
آفتاب جمال رو بنمود
ما به او ، او به خود چنین پیداست
بحر و موج و حباب و جو آبند
ما ز ما جو که عین ما با ماست
ما و زاهد به هم کجا سازیم
عقل با عشق می نیاید راست
مبتلای بلای بالائیم
هر بلائی که هست زان بالاست
عقل بنشست و فتنه را بنشاند
عشق برخاست فتنه ها برخاست
نعمت الله نگر که لطف اله
صورت و معنیش به هم آراست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن چنان مجلسی که جانم خواست
عشق جانان بهای ما آراست
هوش مصنوعی: در جمعی که برای من محبوب و دلخواه بود، عشق محبوبم ارزش و زیبایی وجودم را به نمایش گذاشت.
آفتاب جمال رو بنمود
ما به او ، او به خود چنین پیداست
هوش مصنوعی: خورشید زیبایی چهرهام را به او نشان داد، و او نیز به همین روش خود را نمایان کرده است.
بحر و موج و حباب و جو آبند
ما ز ما جو که عین ما با ماست
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما همانند دریا و موج و حباب هستیم و همه چیز به نوعی به ما مرتبط است. باید بدانیم که حقیقت وجود ما با خود ما همراه است.
ما و زاهد به هم کجا سازیم
عقل با عشق می نیاید راست
هوش مصنوعی: ما و زاهد، چگونه میتوانیم با یکدیگر هماهنگ شویم؟ عقل و عشق هرگز در یک راستا قرار نمیگیرند.
مبتلای بلای بالائیم
هر بلائی که هست زان بالاست
هوش مصنوعی: ما گرفتار مصیبتهای بالا هستیم و هر نوع بلایی که وجود دارد، به خاطر همان بالاست.
عقل بنشست و فتنه را بنشاند
عشق برخاست فتنه ها برخاست
هوش مصنوعی: عقل آرامش خود را از دست داد و فتنهها و آشوبها را ساکت کرد، اما عشق برخواست و موجب بروز دوباره مشکلات و آشوبها شد.
نعمت الله نگر که لطف اله
صورت و معنیش به هم آراست
هوش مصنوعی: به نعمت الهی توجه کن که رحمت خداوند چگونه به زیبایی و معنویت در کنار هم قرار گرفتهاند.

شاه نعمتالله ولی