گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶

صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما
دُرد دردش نوش کن گر می‌ بری فرمان ما
ما حیات جاودانی یافتیم از عشق او
همدم زنده ‌دلان شو تا بدانی جان ما
خانه خالی کرده‌ایم و خوش نشسته بر درش
غیر او را نیست بارش در سرابستان ما
جان ما آئینه دار حضرت جانان بود
عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما
غرق دریائیم و خوش خوش دست و پائی می‌ زنیم
ذوق اگر داری درآ در بحر بی پایان ما
خون دل در جام دیده پیش مردم می‌ نهیم
در خیال آنکه بنشیند دمی بر خوان ما
نعمت دنیی و عقبی آن تو ای نازنین
ما از آن نعمت‌الله ، نعمت‌الله آن ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما
دُرد دردش نوش کن گر می‌ بری فرمان ما
هوش مصنوعی: صد نوع درمان برای درد ناچاره ما وجود دارد، اما درد عشق را باید با نوشیدنی تسکین داد. اگر عشق تو فرمان می‌دهد، باید این درد را بپذیری.
ما حیات جاودانی یافتیم از عشق او
همدم زنده ‌دلان شو تا بدانی جان ما
هوش مصنوعی: ما از عشق او به زندگی ابدی دست یافته‌ایم. با زنده‌دل‌ها همراه باش تا بتوانی حقیقت جان ما را درک کنی.
خانه خالی کرده‌ایم و خوش نشسته بر درش
غیر او را نیست بارش در سرابستان ما
هوش مصنوعی: خانه را خالی کرده‌ایم و در بیرون آن، هیچ‌کس جز او در کنار درب نیست که بر ما باران بدهد؛ در سرابستان ما، هیچ‌چیز واقعی وجود ندارد.
جان ما آئینه دار حضرت جانان بود
عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما
هوش مصنوعی: روح ما منعکس‌کننده محبوب واقعی‌مان است، و عشق او گنجینه‌ای است که در دل ویران ما نهفته است.
غرق دریائیم و خوش خوش دست و پائی می‌ زنیم
ذوق اگر داری درآ در بحر بی پایان ما
هوش مصنوعی: ما در دریای عمیق و وسیع غوطه‌ور هستیم و با شادی در حال تلاش و شنا کردنیم. اگر عشق و اشتیاقی داری، به این اقیانوس بی‌پایان ما بپیوند.
خون دل در جام دیده پیش مردم می‌ نهیم
در خیال آنکه بنشیند دمی بر خوان ما
هوش مصنوعی: ما در دل غم و درد خود را در چشم‌هایمان نشان می‌دهیم و این کار را به خاطر این می‌کنیم که امید داریم کسی لحظه‌ای در کنار ما بنشیند و از محبت ما بهره‌مند شود.
نعمت دنیی و عقبی آن تو ای نازنین
ما از آن نعمت‌الله ، نعمت‌الله آن ما
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌های زندگی دنیوی و آخرتی را به تو بخشیده است، ای عزیز. ما نیز از نعمت‌های الهی برخورداریم که به لطف او به ما رسیده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶ به خوانش سید جابر موسوی صالحی