گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۷

عشق جانان در میان جان ماست
گنج معنی در دل ویران ماست
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هر کسی را کفر و ایمانی بود
زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
زاهدی باری به شأن عقل تو است
عشق بازی آیتی در شأن ماست
ما به عشق او به میدان آمدیم
گوی عالم در خم چوگان ماست
از شراب ناب بی غش سرخوشیم
مستی ما از می جانان ماست
در سماع عارفان در کنج دل
زهره قوال و قمر رقصان ماست
سید خلوت سرای وحدتیم
نعمت الله از دل و جان آن ماست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق جانان در میان جان ماست
گنج معنی در دل ویران ماست
هوش مصنوعی: عشق محبوب در قلب‌های ما وجود دارد و معنی واقعی در دل‌های خالی و ویران ما نهفته است.
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هوش مصنوعی: ما درگیر مشکلات و غم‌ها هستیم، ولی جالب اینجاست که همین مشکلات به نوعی برای ما راه‌حل و درمانی نیز به حساب می‌آیند.
هر کسی را کفر و ایمانی بود
زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
هوش مصنوعی: هر کسی باورها و عقایدی دارد، اما زلف و زیبایی چهره او برای ما هم نادر است و هم مقدس.
زاهدی باری به شأن عقل تو است
عشق بازی آیتی در شأن ماست
هوش مصنوعی: زاهدی، عشق ورزیدن به مقام عقل تو مربوط می‌شود، در حالی که عشق به ما مربوط به نشانه‌ای از مقام و ارزش ماست.
ما به عشق او به میدان آمدیم
گوی عالم در خم چوگان ماست
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق او وارد میدان شدیم و همه چیز در دستان ماست.
از شراب ناب بی غش سرخوشیم
مستی ما از می جانان ماست
هوش مصنوعی: ما از شراب خالص و بدون ناخالصی خوشحال و سرخوش هستیم، زیرا مستی و خوشی ما از می عشق و محبت جانانمان ناشی می‌شود.
در سماع عارفان در کنج دل
زهره قوال و قمر رقصان ماست
هوش مصنوعی: در حالیکه عارفان در حال سماع و شادی هستند، در دل زهره و قمر به رقص و آواز مشغولند.
سید خلوت سرای وحدتیم
نعمت الله از دل و جان آن ماست
هوش مصنوعی: ما در خلوتگاه وحدت، فرزندان نعمت الله هستیم و این نعمت از عمق دل و جان ما می‌جوشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۷ به خوانش سید جابر موسوی صالحی