غزل شمارهٔ ۱۵۲۴
آئینهٔ حضرت الهی
تمثال جمال پادشاهی
دانندهٔ علم جمله اسماء
واقف ز کمال ما کماهی
آوازهٔ آفتاب حسنش
بگرفته ز ماه تا به ماهی
سلطان وجود روی بنمود
در صورت مردم سپاهی
سید بگرفت ملک عالم
بنشست به تخت دل بشاهی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آئینهٔ حضرت الهی
تمثال جمال پادشاهی
هوش مصنوعی: آئینهای که جلوهای از زیبایی خداوند را نشان میدهد، نماد و تصویر پادشاهی است.
دانندهٔ علم جمله اسماء
واقف ز کمال ما کماهی
هوش مصنوعی: دانای تمام اسمها به زیبایی و کمال ما آگاه است.
آوازهٔ آفتاب حسنش
بگرفته ز ماه تا به ماهی
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشش او چنان است که حتی ماه هم از نور او تأثیر گرفته و تحت تأثیر زیباییاش قرار دارد.
سلطان وجود روی بنمود
در صورت مردم سپاهی
هوش مصنوعی: نزدیک به ظهور و نمایان شدن سلطنت وجود، چهرهای از انسانی به نمایش درآمد که همچون سپاهی پر از قدرت و عظمت به نظر میرسید.
سید بگرفت ملک عالم
بنشست به تخت دل بشاهی
هوش مصنوعی: سید به عنوان فرمانروا و حاکم، جایگاه خود را بر روی تخت دلها نشاند و دنیا را به تصرف خود درآورد.