غزل شمارهٔ ۱۵۲
دوش رفتم در خرابات مغان رندانه مست
دیدم آنجا عارفان و عاشقان مستانه مست
جوشش مستی فتاده در نهاد خم می
جان و دل سرمست گشته ساغر و پیمانه مست
جام می در داده ساقی خاص و عام مجلسش
آشنایان مست از آن پیمانه و بیگانه مست
عاقل و فرزانه دیدم مست جام عشق او
در خیال روی او خوش عاشق دیوانه مست
زاهدان از عشق او در کنج خلوت در خروش
در هوایش صوفیان در گوشهٔ کاشانه مست
عود جان در مجمر سینه به عشق بوی او
سوخت بر آن آتش عشق عاشق مستانه مست
در هوای آفتاب روی او یکسان شده
جمله ذرات وجود عاشق فرزانه مست
کعبه در وی گشته حیران بتکده مدهوش او
صومعه نالان ز عشقش آمده میخانه مست
در میان عارفان دیدم نشسته سیدی
خوش گرفته در کنار جان خود جانانه مست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش رفتم در خرابات مغان رندانه مست
دیدم آنجا عارفان و عاشقان مستانه مست
هوش مصنوعی: دیشب به میخانهای رفتم و افرادی را دیدم که به حالت رندانه و سرمست بودند. در آنجا عارفان و عاشقان نیز به حالت شیدایی و مستی به سر میبردند.
جوشش مستی فتاده در نهاد خم می
جان و دل سرمست گشته ساغر و پیمانه مست
هوش مصنوعی: خوشحالی و شور زندگی در وجودم شگفتانگیز است. احساس سرمستی و سرخوشی از یک نوشیدنی خوشمزه، دل و جانم را پر کرده و حالا به یک حالت رویایی و مستی رسیدهام.
جام می در داده ساقی خاص و عام مجلسش
آشنایان مست از آن پیمانه و بیگانه مست
هوش مصنوعی: ساقی جام می را به همه مردم میدهد و در مهمانی، هم آشنایان و هم بیگانگان از آن نوشیدنی سرمست شدهاند.
عاقل و فرزانه دیدم مست جام عشق او
در خیال روی او خوش عاشق دیوانه مست
هوش مصنوعی: من فردی عاقل و دانا را مشاهده کردم که تحت تاثیر و جذبه عشق او قرار گرفته و در خیال چهره زیبا و دلربایش غرق شده است. او همچون عاشقی دیوانه، مدهوش شده و به آرامش دلخواهی دست یافته است.
زاهدان از عشق او در کنج خلوت در خروش
در هوایش صوفیان در گوشهٔ کاشانه مست
هوش مصنوعی: زاهدان در تنهایی خود به عشق او مشغولند و در شور و هیجان به سر میبرند، در حالی که صوفیان در گوشههای خانهشان مست و غرق در حال و هوای روحانیاند.
عود جان در مجمر سینه به عشق بوی او
سوخت بر آن آتش عشق عاشق مستانه مست
هوش مصنوعی: دل عشقزدهام در سینه مانند عودی میسوزد و با بویی که از معشوق میآید، شعلهور میشود. در آتش عشق، عاشق به حالت مستی غرق شده است.
در هوای آفتاب روی او یکسان شده
جمله ذرات وجود عاشق فرزانه مست
هوش مصنوعی: در جو آفتابی که چهره او در آن است، تمام ذرات وجود عاشق فرزانه به حالت خلسه و مستی درآمدهاند.
کعبه در وی گشته حیران بتکده مدهوش او
صومعه نالان ز عشقش آمده میخانه مست
هوش مصنوعی: کعبه در حال حیرت از وجود اوست، و بتکده در جستجوی جذبهاش سرگشته است. همچنین صومعه به خاطر عشق او ناله میزند و میخانه به حال مستی از او پر شده است.
در میان عارفان دیدم نشسته سیدی
خوش گرفته در کنار جان خود جانانه مست
هوش مصنوعی: در میان عرفا فردی را دیدم که با خوشحالی نشسته بود و در کنار روح خود، از زندگی لذت میبرد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۲ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
حاشیه ها
1390/08/31 15:10
منتظر
احتمالا" این غزل در وصف حضرت بقیه الله روحی فداه سروده شده است