گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۰۰

جان چه باشد گر نباشد عاشق جان پروری
دل چه ارزد گر نورزد مهر روی دلبری
من چه بازم گر نبازم عشق یار نازکی
باده نوشی جان فزائی دلبری مه پیکری
دیده تا دیده جمالش در خیالش روز و شب
بی سر و پا سو به سو گردیده در هر کشوری
خسرو شیرین خوبان جهان یار من است
فارغ است از حال فرهاد غریبی غمخوری
مهر رویش در دل ما همچو روحی در تنی
عشق او در جان ما چون آتشی در مجمری
دیدهٔ تر دامنم تا می زند نقشی بر آب
در نظر دارد خیال عارض خوش منظری
سید ار داری سر سوداش سر در پا فکن
تا نباشد بر سر کویش ز تو دردسری

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان چه باشد گر نباشد عاشق جان پروری
دل چه ارزد گر نورزد مهر روی دلبری
هوش مصنوعی: اگر عاشق نباشد، جان به چه دردی می‌خورد و اگر دل نتواند محبت یار را حس کند، هیچ ارزشی ندارد.
من چه بازم گر نبازم عشق یار نازکی
باده نوشی جان فزائی دلبری مه پیکری
هوش مصنوعی: من چه کنم که اگر در عشق یار شکست بخورم، همچنان از نوشیدن باده لذت می‌برم و جذابیت معشوقی که به زیبایی ماه است، روح مرا شاداب و زنده می‌کند.
دیده تا دیده جمالش در خیالش روز و شب
بی سر و پا سو به سو گردیده در هر کشوری
هوش مصنوعی: چشمانم از وقتی که زیبایی او را در ذهنم تصور کرده‌ام، شب و روز سرگردان و بی‌قرار است و در هر گوشه‌ای از دنیا به جستجوی او می‌پردازد.
خسرو شیرین خوبان جهان یار من است
فارغ است از حال فرهاد غریبی غمخوری
هوش مصنوعی: دوست من، خسرو شیرین، در میان زیباهاست و از احوال فرهاد غریبی بی‌خبر و بی‌تفاوت است.
مهر رویش در دل ما همچو روحی در تنی
عشق او در جان ما چون آتشی در مجمری
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی او در دل ما به مانند روحی است که در بدن وجود دارد و احساسات ما نسبت به او همچون آتش سوزانی است که در محفظه‌ای نگهداری می‌شود.
دیدهٔ تر دامنم تا می زند نقشی بر آب
در نظر دارد خیال عارض خوش منظری
هوش مصنوعی: چشم تر و با احساس من، وقتی دامنم را به آب می‌زنم، تصویری زیبا و خوش‌منظری را در ذهنش مجسم می‌کند.
سید ار داری سر سوداش سر در پا فکن
تا نباشد بر سر کویش ز تو دردسری
هوش مصنوعی: اگر عاشق او هستی، تمام مشکلات و دردسرهای خود را کنار بگذار و به عشقش تن در ده. این‌گونه دیگر برای او زحمت و ناراحتی نخواهی شد.