غزل شمارهٔ ۱۴۹۷
گر به دلبر دل سپاری دل بری
جان به جانان ده که تا جان پروری
دست بگشا دامن دلبر بگیر
سر به پایش نه که یابی سروری
جام می می خور غم عالم مخور
تا که از عمر عزیزت برخوری
عین مطلوبی و از خود بی خبر
طالب نقش و خیال دیگری
جنت المأوای دل صاحبدل است
خوش در آ گر ره به جنت می بری
عشق از معشوق می آرد خبر
نزد عاشق از ره پیغمبری
نعمت الله یادگار سید است
یافته بر جمله رندان مهتری
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر به دلبر دل سپاری دل بری
جان به جانان ده که تا جان پروری
هوش مصنوعی: اگر به معشوقهات دل بدهی، باید همه وجودت را به او بسپاری تا او نیز جانت را زنده نگه دارد.
دست بگشا دامن دلبر بگیر
سر به پایش نه که یابی سروری
هوش مصنوعی: دستت را دراز کن و دامن محبوب را بگیر، تمام وجودت را به او معطوف کن زیرا با این کار به خوشبختی و آرامش واقعی دست مییابی.
جام می می خور غم عالم مخور
تا که از عمر عزیزت برخوری
هوش مصنوعی: شراب بنوش و نگران مشکلات دنیا نباش، تا زمانی که از عمر گرانبهایت بهرهمند میشوی.
عین مطلوبی و از خود بی خبر
طالب نقش و خیال دیگری
هوش مصنوعی: تو تمام آرزوهای منی و خودت از این موضوع بیخبر هستی، در حالی که تنها در پی تصورات و خیالهای دیگران هستی.
جنت المأوای دل صاحبدل است
خوش در آ گر ره به جنت می بری
هوش مصنوعی: بهشت واقعی در دل افرادی است که به عمق احساسات خود آگاهی دارند. اگر میخواهی به بهشت برسی، باید با دل و احساساتت ارتباط برقرار کنی و آن را درک کنی.
عشق از معشوق می آرد خبر
نزد عاشق از ره پیغمبری
هوش مصنوعی: عشق، پیامها و اخبار معشوق را به عاشق منتقل میکند، مانند اینکه پیامبری از جانب خداوند اطلاعی برای مردم میآورد.
نعمت الله یادگار سید است
یافته بر جمله رندان مهتری
هوش مصنوعی: نعمت الله یادگاری از سید است که در میان همه رندان به مهتری دست یافته است.