غزل شمارهٔ ۱۴۹۴
در پی عشق روان شو که به جائی برسی
دُردی درد بخور تا به دوائی برسی
به سر کوی محبت به صفا باید رفت
باشد آنجا به فقائی به صفائی برسی
می و میخانهٔ ما آب و هوای دگر است
خوش بود گر به چنین آب و هوائی برسی
نرسی در حرم کعبهٔ مقصود به خود
همرهی جو که در این راه به جائی برسی
بینوائی چه کنی برگ و نوائی به کف آر
نعمت الله بطلب تا به نوائی برسی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در پی عشق روان شو که به جائی برسی
دُردی درد بخور تا به دوائی برسی
هوش مصنوعی: به دنبال عشق برو تا به هدفی دست یابی. باید از رنجی که تجربه میکنی، فایدهای به دست آوری تا به درمانی برسی.
به سر کوی محبت به صفا باید رفت
باشد آنجا به فقائی به صفائی برسی
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق و محبت، باید به مکانهای پاک و صمیمی رفت، زیرا آنجا میتوان به حالتی از فقر معنوی و صفا دست یافت.
می و میخانهٔ ما آب و هوای دگر است
خوش بود گر به چنین آب و هوائی برسی
هوش مصنوعی: شراب و محیط میخانهٔ ما حال و هوایی متفاوت دارد. خوب است اگر تو هم به چنین حال و هوایی برسی.
نرسی در حرم کعبهٔ مقصود به خود
همرهی جو که در این راه به جائی برسی
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف و مقصود، باید همسفری مناسب پیدا کنی و تنها نرو. در این مسیر اگر همراه خوبی داشته باشی، میتوانی به موفقیت برسی.
بینوائی چه کنی برگ و نوائی به کف آر
نعمت الله بطلب تا به نوائی برسی
هوش مصنوعی: اگر به بیچارگی دچار هستی، اگر میخواهی زندگیات بهتر شود، خودت را آماده کن و از خداوند نعمت و کمک بخواه تا به وضعیت بهتری دست یابی.