گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۸۸

چو یارم دلبر دیگر نیابی
چنان دلبر درین کشور نیابی
چو روی خوب او مؤمن نبینی
چو کفر زلف او کافر نیابی
حریف سرخوشی ساقی رندی
چو چشم مست آن دلبر نیابی
بیابی ذوق از یک جرعهٔ می
که از صد ساغر کوثر نیابی
بیا و خرقه بفروش و به می ده
که سودائی ازین خوشتر نیابی
به درد دل بیا درمان طلب کن
ز من شکرانه بستان گر نیابی
غنیمت دان حضور نعمت الله
که عمری این چنین دیگر نیابی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو یارم دلبر دیگر نیابی
چنان دلبر درین کشور نیابی
هوش مصنوعی: اگر یارم را گم کنی، هرگز نمی‌توانی مانند او را در این سرزمین پیدا کنی.
چو روی خوب او مؤمن نبینی
چو کفر زلف او کافر نیابی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهره‌اش را نبینی، هرگز به ایمان او پی نخواهی برد و اگر زلف‌های او را ببیند، به کفر نخواهی رسید.
حریف سرخوشی ساقی رندی
چو چشم مست آن دلبر نیابی
هوش مصنوعی: اگر نتوانی دلبر مستی مانند چشم‌های او را پیدا کنی، دیگر نباید توقع داشته باشی که با مهارت‌ها و شادی‌های ساقی، همسفر شوید.
بیابی ذوق از یک جرعهٔ می
که از صد ساغر کوثر نیابی
هوش مصنوعی: اگر یک جرعه از شراب را بچشی، لذت و شوری را تجربه می‌کنی که با هیچ مقدار از آب بهشتی نمی‌توانی به دست آورد.
بیا و خرقه بفروش و به می ده
که سودائی ازین خوشتر نیابی
هوش مصنوعی: بیایید و لباس ریایی را کنار بگذارید و به می بپاشید، زیرا هیچ چیزی از این وضعیت دل‌انگیزتر نخواهید یافت.
به درد دل بیا درمان طلب کن
ز من شکرانه بستان گر نیابی
هوش مصنوعی: به سراغ من بیا و از من کمک بخواه، اگر به شکرانهٔ کمک من نتوانی چیزی به دست آوری.
غنیمت دان حضور نعمت الله
که عمری این چنین دیگر نیابی
هوش مصنوعی: حضور نعمت خدا را غنیمت بشمار، زیرا در تمام عمر فرصتی مانند این نخواهی یافت.