غزل شمارهٔ ۱۴۷۷
خواه نباتی و خواه حیوانی
هر یکی مظهریست ربانی
می و جامی و عاشق و معشوق
موج و بحر و حباب را مانی
دل خود را به دست زلفش ده
جمع می باش از پریشانی
گفتهٔ عارفان به جان بشنو
چند گفتار این و آن خوانی
گاه در نزد یار خود می جوی
باش با یارکان کرمانی
ای که جویای این و آن گشتی
باش با خود هم این و هم آنی
عارفانه به تخت دل بنشست
سید مسند سلیمانی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواه نباتی و خواه حیوانی
هر یکی مظهریست ربانی
هوش مصنوعی: هر موجودی چه گیاه باشد و چه حیوان، تجلی و نشانهای از خداوند است.
می و جامی و عاشق و معشوق
موج و بحر و حباب را مانی
هوش مصنوعی: نوشیدنی، جام، عاشق و محبوب، موج، دریا و حباب را در نظر بگیر.
دل خود را به دست زلفش ده
جمع می باش از پریشانی
هوش مصنوعی: دل خود را به زلف او بسپار و سعی کن در عین شوریدگی، آرامش خود را حفظ کنی.
گفتهٔ عارفان به جان بشنو
چند گفتار این و آن خوانی
هوش مصنوعی: به سخنان عارفان توجه کن و چندین حرف از این و آن را بشنو.
گاه در نزد یار خود می جوی
باش با یارکان کرمانی
هوش مصنوعی: گاهی با یار خود وقت بگذران و در کنار دوستان کرمانیات باش.
ای که جویای این و آن گشتی
باش با خود هم این و هم آنی
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنبال این و آن میگردی، بدان که خودت هم این و هم آن هستی.
عارفانه به تخت دل بنشست
سید مسند سلیمانی
هوش مصنوعی: یکی از عارفان با آرامش و قدرت بر قلبها نشسته است، همانطور که سلیمان بر تخت سلطنت نشسته بود.