گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۷۴

تنها نه منم عاشق تو بلکه جهانی
گر جان طلبی هان بسپارند روانی
هر سو که نظر می کنم ای نور دو چشمم
بینم چو خودی بر سر کویت نگرانی
گر نام من ای یار بر آید به زبانت
در هر دو جهان یابم از آن نام و نشانی
خواهی که به پیری رسی ای جان ز جوانی
زنهار مکن قصد دل هیچ جوانی
این علم معانیست که کردیم بیانش
خود خوشتر از این قول که کرده است بیانی
ما نقش خیال تو نگاریم به دیده
بی نقش خیال تو نباشیم زمانی
در آینهٔ دیدهٔ سید همه بینند
آن نور که دیدیم در این دیده عیانی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تنها نه منم عاشق تو بلکه جهانی
گر جان طلبی هان بسپارند روانی
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که به عشق تو گرفتار شده‌ام، بلکه جهانی از عاشقان وجود دارد که اگر تو بخواهی، جانشان را برای تو می‌سپارند.
هر سو که نظر می کنم ای نور دو چشمم
بینم چو خودی بر سر کویت نگرانی
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه می‌کنم، ای روشنی چشم‌هایم، می‌بینم که در کنار خیابان تو، احساس نگرانی و دلواپسی دارم.
گر نام من ای یار بر آید به زبانت
در هر دو جهان یابم از آن نام و نشانی
هوش مصنوعی: اگر نام من، ای دوست، بر زبان تو بیفتد، در هر دو جهان به خاطر آن نام و نشانی پیدا می‌کنم.
خواهی که به پیری رسی ای جان ز جوانی
زنهار مکن قصد دل هیچ جوانی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به پیری برسی، ای جان، از جوانی‌ات مراقب باش و به دل هیچ جوانی نگاه نکن.
این علم معانیست که کردیم بیانش
خود خوشتر از این قول که کرده است بیانی
هوش مصنوعی: این دانش و معانی را که توضیح دادیم، خود این بیان و تشریح از گفتن و گفتار بهتر و زیباتر است.
ما نقش خیال تو نگاریم به دیده
بی نقش خیال تو نباشیم زمانی
هوش مصنوعی: ما در دیدگان‌مان تصویر تو را به صورت خیال ترسیم می‌کنیم و بدون خیال تو، نه شکلی داریم و نه وجودی، هرگز.
در آینهٔ دیدهٔ سید همه بینند
آن نور که دیدیم در این دیده عیانی
هوش مصنوعی: در نگاه سید، همگان می‌توانند آن نوری را مشاهده کنند که ما با چشمان خود در این دنیا مشاهده کرده‌ایم.