غزل شمارهٔ ۱۴۷۱
در هوای دنیای دون دنی
روز و شب جانی به غصه می کنی
بی خبر از یوسف مصری چرا
در خیال مژده پیراهنی
ریسمان حرص دنیائی مدام
گرد خود چون عنکبوتی می تنی
گر تموز خان میری عاقبت
موم گردی فی المثل گر آهنی
خوش نشینی بر سر تاج شهان
گر به خاک راه خود را افکنی
حی قیومی و فارغ از هلاک
در خرابات فنا گر ساکنی
هر که را بگذار و جام می بنوش
نعمت الله جو اگر یار منی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در هوای دنیای دون دنی
روز و شب جانی به غصه می کنی
هوش مصنوعی: در فضای دنیای پایین و ناچیز، روز و شب با غصه و ناراحتی زندگی میکنی.
بی خبر از یوسف مصری چرا
در خیال مژده پیراهنی
هوش مصنوعی: چرا در خیال دریافت خبری از یوسف مصری هستی، در حالی که از او بیخبر هستی؟
ریسمان حرص دنیائی مدام
گرد خود چون عنکبوتی می تنی
هوش مصنوعی: حرص به دنیا مانند عنکبوت، همیشه در حال بافتن رشتههای خود دور چیزهایی است که به آن میچسبد.
گر تموز خان میری عاقبت
موم گردی فی المثل گر آهنی
هوش مصنوعی: اگر در گرمای تابستان به منزل خان بری، در نهایت مانند موم نرم خواهی شد؛ مانند آهن که تحت حرارت تغییر شکل میدهد.
خوش نشینی بر سر تاج شهان
گر به خاک راه خود را افکنی
هوش مصنوعی: نشستن در جایگاه رفیع و خوشنشینی در کنار شاهان، در صورتی ارزش دارد که تو از مقام و جایگاه خود صرفنظر کنی و humility را پیشه کنی.
حی قیومی و فارغ از هلاک
در خرابات فنا گر ساکنی
هوش مصنوعی: ای کسی که زندگیبخش و همیشه زندهای و از آسیبها دوری. اگر در گناه و تباهی قرار بگیری، با این حال در آن مكان نیز زندگیات محفوظ خواهد ماند.
هر که را بگذار و جام می بنوش
نعمت الله جو اگر یار منی
هوش مصنوعی: هر کسی را که بخواهی را رها کن و به نوشیدن شراب مشغول شو، اگر تو یار من هستی، در جستجوی نعمتهای خداوند باش.