غزل شمارهٔ ۱۴۶۶
غیر حق باطلست تا دانی
عقل از این غافل است تا دانی
موج بحریم و عین ما آبست
عالمش ساحلست تا دانی
هر که عالم نشد به علم رسول
به خدا جاهلست تادانی
آنکه دانست این سخن به تمام
بندهٔ کاملست تا دانی
هر تجلی که بر دلت آید
از خدا نازل است تا دانی
هر که غیر از خداست ای درویش
همه بی حاصل است تا دانی
کشتهٔ عشق و زنده ام جاوید
سیدم قاتل است تا دانی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غیر حق باطلست تا دانی
عقل از این غافل است تا دانی
هوش مصنوعی: جز حق چیزی دیگر باطل است، تا زمانی که بفهمی عقل از این مطلب غافل است، تا زمانی که بفهمی.
موج بحریم و عین ما آبست
عالمش ساحلست تا دانی
هوش مصنوعی: من مانند موج دریا هستم و وجود ما همانند آب است. جهان ما ساحلی است که باید بدانی.
هر که عالم نشد به علم رسول
به خدا جاهلست تادانی
هوش مصنوعی: هر کسی که به علم پیامبر آشنا نشود، در واقع از علم خداوند بیخبر است و نادان به شمار میآید.
آنکه دانست این سخن به تمام
بندهٔ کاملست تا دانی
هوش مصنوعی: هر کس که این سخن را درک کند، به یقین از بندگان کامل و فرهیخته است تا به واقعیت آن پی ببرد.
هر تجلی که بر دلت آید
از خدا نازل است تا دانی
هوش مصنوعی: هر احساسی که در دل تو ایجاد میشود، از سوی خداوند نازل شده است تا بتوانی درکی از آن داشته باشی.
هر که غیر از خداست ای درویش
همه بی حاصل است تا دانی
هوش مصنوعی: هر کسی که غیر از خدا باشد، ای درویش، بیفایده و بیvalue است، تا زمانی که این را درک کنی.
کشتهٔ عشق و زنده ام جاوید
سیدم قاتل است تا دانی
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق جان باختهام و در عین حال همیشه زندهام. قاتل من کسی است که به عشق من آگاه است.