گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۶

ختم رسل که سید اولاد آدم است
آخر بود به صورت و معنی مقدم است
جام جهان نما به کف آور بنوش می
جامی چنین که دید که هم جام و هم جم است
هر صورتی در آینه اسمی نموده اند
خوش صورتی که معنی آن اسم اعظم است
آب حیات از نفس ما بود روان
با ما مدام ساغر پر باده همدم است
هرگز نکرده ایم گدائی ز هیچ کس
الا ز حضرتی که خداوند عالم است
مائیم آن فقیر که سلطان گدای ماست
آری به فقر سلطنت ما مسلم است
شادم از آن سبب که غم عشق می خورم
هر چند سیدم ز غم بنده بی غم است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ختم رسل که سید اولاد آدم است
آخر بود به صورت و معنی مقدم است
هوش مصنوعی: پیامبر آخرین و افضل پیامبران، که رهبر فرزندان آدم است، در ظاهر و باطن بر همه اولویت دارد.
جام جهان نما به کف آور بنوش می
جامی چنین که دید که هم جام و هم جم است
هوش مصنوعی: جامی را در دست بگیر و بنوش، که در آن هم جمال زیبایی و هم جلال قدرت وجود دارد. مشاهدات و تجربیات خود را از این دو جنبه درک کن، چرا که هر دو یکجا جمع شده‌اند.
هر صورتی در آینه اسمی نموده اند
خوش صورتی که معنی آن اسم اعظم است
هوش مصنوعی: هر تصویری که در آینه می‌بینیم، نامی برایش انتخاب شده است. زیبایی که به آن اشاره می‌شود، نماد و معنای اسم بزرگ و والایی است.
آب حیات از نفس ما بود روان
با ما مدام ساغر پر باده همدم است
هوش مصنوعی: آب حیات از نفس ما در جریان است و همیشه با ما همراه است، مانند ساغری پر از شراب که در کنار ماست.
هرگز نکرده ایم گدائی ز هیچ کس
الا ز حضرتی که خداوند عالم است
هوش مصنوعی: هرگز از کسی درخواست کمک نکرده‌ایم جز از وجود مبارکی که خدای جهان است.
مائیم آن فقیر که سلطان گدای ماست
آری به فقر سلطنت ما مسلم است
هوش مصنوعی: ما همان فقیرانی هستیم که سلطان به خاطر ما گدایی می‌کند. به راستی که فقر ما بر مقام سلطنت ما دلالت دارد.
شادم از آن سبب که غم عشق می خورم
هر چند سیدم ز غم بنده بی غم است
هوش مصنوعی: من از اینکه به عشق غم می‌خورم خوشحالم، هرچند که آقایی‌ام به دلیل نداشتن غم، بنده‌ای بی‌غم است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۶ به خوانش سید جابر موسوی صالحی