گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۷

نقش خیال اوست که گویند عالم است
این صورتست و معنی آن اسم اعظم است
اسمی که هست جامع اسما به نزد ما
آن اسم اعظمست و بر اسما مقدمست
جام جهان نماست پر از می بیابگیر
شادی ما بنوش که جام می جم است
سردار عاشقان به سر دار پا نهاد
دعوی که می کند بر یاران مسلم است
خمخانه ایست پر می و ساقی ما کریم
رندان کم اند خواجه نگوئی که می کم است
از زخم عشق گرچه دلم ریش شد ولی
ناله نمی کنم که چنان ریش مرهم است
با جام می دمی چو بر آریم خوش بود
خاصه دمی که سید سرمست همدمست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نقش خیال اوست که گویند عالم است
این صورتست و معنی آن اسم اعظم است
هوش مصنوعی: این دنیا فقط ظاهر و ظاهری از خیال اوست که برخی آن را عالم می‌نامند، در حالی که باطن و حقیقت این عالم به اسم اعظم اشاره دارد.
اسمی که هست جامع اسما به نزد ما
آن اسم اعظمست و بر اسما مقدمست
هوش مصنوعی: نامی که بر تمام نام‌ها برتری دارد و در نظر ما بهترین و بزرگ‌ترین است، همان نامی است که همه صفات را در خود دارد.
جام جهان نماست پر از می بیابگیر
شادی ما بنوش که جام می جم است
هوش مصنوعی: لیوانی که همواره دنیای ما را نشان می‌دهد، از شراب پر شده است. ای خوشی، بیا و از این جام بنوش که این شراب مایهٔ شادابی ماست.
سردار عاشقان به سر دار پا نهاد
دعوی که می کند بر یاران مسلم است
هوش مصنوعی: سردار عاشقان قدم به میدان گذاشت و ادعایی که می‌کند برای یارانش مسلم و روشن است.
خمخانه ایست پر می و ساقی ما کریم
رندان کم اند خواجه نگوئی که می کم است
هوش مصنوعی: دوری از مسائل و تنش‌ها، جاییست که در آن شراب فراوان وجود دارد و جام‌ساز ما انسان مهربانی است. در این مکان، افراد خوشگذران و شاداب کم هستند و کسی نباید بگوید که شراب کم است.
از زخم عشق گرچه دلم ریش شد ولی
ناله نمی کنم که چنان ریش مرهم است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر عشق دلّم خیلی آسیب دیده و زخم خورده است، اما شکایتی نمی‌کنم، چرا که این زخم خود به نوعی مایه‌ی التیام است.
با جام می دمی چو بر آریم خوش بود
خاصه دمی که سید سرمست همدمست
هوش مصنوعی: زمانی که با نوشیدن جامی خوش باشیم، مخصوصاً وقتی که سید سرمست در کنار ماست، حالتمان بسیار دلپذیر می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۷ به خوانش سید جابر موسوی صالحی