غزل شمارهٔ ۱۴۵۹
نیک سیاح جهان گردیده ای
نور چشم عین ما گردیده ای
دیدهٔ اهل نظر دیدی بسی
در نظر ما را چه نور دیده ای
نقد هر کس همچو نقاشان شهر
دیده ای و یک به یک سنجیده ای
خار خوردی همچو بلبل لاجرم
خوش گلی از گلستانش چیده ای
گفتهٔ مستانهٔ رندان شنو
این چنین قولی دگر نشنیده ای
عشقبازی نیک دانی همچو ما
گر چو با این کار ما ورزیده ای
گر چو سید سوختی در آتشش
چون شرر بر جان چرا لرزیده ای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیک سیاح جهان گردیده ای
نور چشم عین ما گردیده ای
هوش مصنوعی: تو که به دنیا سفر کردهای و تجربیات شگفتانگیزی را گردآوری کردهای، اکنون برای ما مثل روشنی چشم هستی.
دیدهٔ اهل نظر دیدی بسی
در نظر ما را چه نور دیده ای
هوش مصنوعی: نگاه کسانی که به عمق مسائل توجه دارند، بارها شما را در نظر ما مشاهده کردهاند. چه نوری در چشمان شماست که ما را روشن میکند؟
نقد هر کس همچو نقاشان شهر
دیده ای و یک به یک سنجیده ای
هوش مصنوعی: هر کسی را مانند نقاشان شهر به دقت مشاهده کردهای و به خوبی او را ارزیابی کردهای.
خار خوردی همچو بلبل لاجرم
خوش گلی از گلستانش چیده ای
هوش مصنوعی: اگر در زندگی سختیها و ناکامیهایی را تجربه کردهای، طبیعی است که در نهایت بتوانی از آن تجربیات، زیباییها و درسهای ارزشمندی را به دست آوری.
گفتهٔ مستانهٔ رندان شنو
این چنین قولی دگر نشنیده ای
هوش مصنوعی: به سخنان شاد و سرمستانهٔ نابغهها گوش کن، که چنین سخنانی را هرگز نشنیدهای.
عشقبازی نیک دانی همچو ما
گر چو با این کار ما ورزیده ای
هوش مصنوعی: عشقی که با دقت و مهارت انجام شود را تو به خوبی میشناسی، اما اگر همچون ما به این کار آموخته و مشغول نباشی، نمیتوانی به درستی درکش کنی.
گر چو سید سوختی در آتشش
چون شرر بر جان چرا لرزیده ای
هوش مصنوعی: اگر مانند سید در آتش سوختهای، پس چرا مانند جرقهای بر جان خود لرزه افکندهای؟