گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۵۴

وه چه حسن است اینکه پیدا کرده ای
شکل جان را آشکارا کرده ای
صورت و معنی پدید آورده ای
تا جمال خود هویدا کرده ای
غنچه ای از گلستان بنموده ای
بلبلان را مست و شیدا کرده ای
ترک چشم مست را می داده ای
عقل هر هشیار یغما کرده ای
گوهری را در صدف بنهاده ای
چشم ما را عین دریا کرده ای
جود هر عاشق وجود تو است باز
نام خود معشوق یکتا کرده ای
باز سید را به خود بنموده ای
وز کلام خویش گویا کرده ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه چه حسن است اینکه پیدا کرده ای
شکل جان را آشکارا کرده ای
هوش مصنوعی: چه زیباست که شکل جان را پیدا کرده‌ای و به‌وضوح نشان داده‌ای.
صورت و معنی پدید آورده ای
تا جمال خود هویدا کرده ای
هوش مصنوعی: تو زیبایی و معنا را به وجود آورده‌ای تا جلوه‌گری زیبایی‌ات نمایان شود.
غنچه ای از گلستان بنموده ای
بلبلان را مست و شیدا کرده ای
هوش مصنوعی: تو با نشان دادن یک غنچه از گل، پرندگان را خوشحال و شادمان کرده‌ای.
ترک چشم مست را می داده ای
عقل هر هشیار یغما کرده ای
هوش مصنوعی: تو با چشم مست خود، دل‌ها را تسخیر کرده‌ای و عقل هر فرد هوشیار را دزدیده‌ای.
گوهری را در صدف بنهاده ای
چشم ما را عین دریا کرده ای
هوش مصنوعی: تو زیبایی‌ای را در دل خود پنهان کرده‌ای که چشمان ما مانند دریا به عمق آن خیره شده است.
جود هر عاشق وجود تو است باز
نام خود معشوق یکتا کرده ای
هوش مصنوعی: سخاوت و بخشش هر عاشق از وجود تو نشأت می‌گیرد، اما تو باز هم نام خود را به عنوان معشوق یگانه مطرح کرده‌ای.
باز سید را به خود بنموده ای
وز کلام خویش گویا کرده ای
هوش مصنوعی: تو سید را به خود نشان داده‌ای و با کلام خود او را گویا و بیان‌گر کرده‌ای.