گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۴۶

می عشقش به شیر مردان ده
دُرد دردش به دردمندان ده
ساقیا دست ما و دامن تو
ساغر می به دست یاران ده
می به زاهد مده که باشد حیف
درد وی جام می به رندان ده
جرعه نوشان جام خود بگذار
جرعهٔ جام خود به ایشان ده
کربلا را به عاشقان بخشی
بخش من ز آن بلا فراوان ده
نوش کن جام می که نوشت باد
جرعه ای هم به باده نوشان ده
نعمت الله مده به می خواران
میر مستان به می پرستان ده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می عشقش به شیر مردان ده
دُرد دردش به دردمندان ده
هوش مصنوعی: عشق او را به قهرمانان بده و درد او را به دردمندان بسپار.
ساقیا دست ما و دامن تو
ساغر می به دست یاران ده
هوش مصنوعی: ای ساقی، دستان ما را بگیر و دور دامن خود بگردان، و به دوستانمان جام می بده.
می به زاهد مده که باشد حیف
درد وی جام می به رندان ده
هوش مصنوعی: به زاهد شراب نده، چون او از آن لذت نخواهد برد و دردش را بیشتر می‌کند؛ اما به رندان بده، چون آن‌ها از می خوشحال می‌شوند و لذت می‌برند.
جرعه نوشان جام خود بگذار
جرعهٔ جام خود به ایشان ده
هوش مصنوعی: نوشندگان باده، جام خود را رها کن و آن را به دیگران بده.
کربلا را به عاشقان بخشی
بخش من ز آن بلا فراوان ده
هوش مصنوعی: کربلا را به دوستدارانش هدیه می‌دهی، و من از آن مصیبت زیاد می‌خواهم.
نوش کن جام می که نوشت باد
جرعه ای هم به باده نوشان ده
هوش مصنوعی: نوشیدن جام شراب را فراموش نکن، زیرا باد هم جرعه‌ای از این شراب را به نوشندگان ارزانی می‌دارد.
نعمت الله مده به می خواران
میر مستان به می پرستان ده
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌ها را به افرادی که در بند شهوات هستند و در پی خوشگذرانی‌اند، عطا نکند.