غزل شمارهٔ ۱۴۴۱
دل ز ما کردی بری یعنی که چه
هیچ با ما ننگری یعنی که چه
بی حریفان خلوتی دارم مدام
می به تنها می خوری یعنی که چه
می نهی لب بر لب جام شراب
آبرویش می بری یعنی که چه
رو گشائی راز گوئی با صبا
پردهٔ گل می دری یعنی که چه
بر سر راه امید افتاده ایم
بر سر ما نگذری یعنی که چه
هر نفس آئینهٔ روشن دلی
می بری می آوری یعنی که چه
دم مزن از سیدی گر عاشقی
بندگی و سروری یعنی که چه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ز ما کردی بری یعنی که چه
هیچ با ما ننگری یعنی که چه
هوش مصنوعی: دل تو از ما جدا شده، یعنی چه؟ هیچ توجهی به ما نداری، یعنی چه؟
بی حریفان خلوتی دارم مدام
می به تنها می خوری یعنی که چه
هوش مصنوعی: من همیشه در تنهایی خودم نوشیدنی مینوشم، بیاینکه رقبایی داشته باشم. یعنی این که از تنهایی خود لذت میبرم و در کنار کسی نیستم که مرا تحت فشار قرار دهد.
می نهی لب بر لب جام شراب
آبرویش می بری یعنی که چه
هوش مصنوعی: وقتی لبان خود را بر لبهٔ جام شراب میگذاری، به نوعی به ارزش و اعتبار آن شعر آسیب میزنی. این کار نشان میدهد که در حال حاضر به چه چیزی اهمیت میدهی.
رو گشائی راز گوئی با صبا
پردهٔ گل می دری یعنی که چه
هوش مصنوعی: زیبایی و شگفتی گلها را با نسیم بهار در میان میگذارند، اما منظور عمیقتری در این گفتار وجود دارد. اشاره به این است که گاهی رازهای دل یا زیباییهای پنهان زندگی نیاز به یک انگیزه و حرکت دارد تا نمایان شود. این فعل و انفعالات طبیعی به ما میآموزند که باید درک عمیقتری از زیباییها و رازهای زندگی داشته باشیم.
بر سر راه امید افتاده ایم
بر سر ما نگذری یعنی که چه
هوش مصنوعی: ما در مسیر امید به بنبست رسیدهایم و اگر از کنار ما عبور کنی، به چه معنا خواهد بود؟
هر نفس آئینهٔ روشن دلی
می بری می آوری یعنی که چه
هوش مصنوعی: هر لحظه مثل یک آینه، دل را روشن میکنی و عواطف را به نمایش میگذاری. این یعنی چه میکنی؟
دم مزن از سیدی گر عاشقی
بندگی و سروری یعنی که چه
هوش مصنوعی: در مورد عشق و وابستگی سخن نگو، زیرا اگر واقعاً عاشق هستی، باید بدانید که بندگی در عشق و آزادی در سلطنت چه معنایی دارد.