گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۳۵

جانی که از تو نازد زیبا بود همیشه
چشمی که در تو بیند بینا بود همیشه
بلبل به دولت گل ناطق بود دو روزی
طوطی نطق عاشق گویا بود همیشه
گر در سماع عارف غوغا بود عجب نیست
جائی که باده نوشند غوغا بود همیشه
موج از زبان دریا می گفت این حکایت
قطره به ما چو پیوست از ما بود همیشه
چشمش به یک کرشمه غارت کند جهانی
در ملک جان از آن رو یغما بود همیشه
گفتم که عشق سید پنهان کنم ولیکن
هر کس که گشت عاشق رسوا بود همیشه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانی که از تو نازد زیبا بود همیشه
چشمی که در تو بیند بینا بود همیشه
هوش مصنوعی: زندگی که به خاطر تو زیبا و دلنواز است، همیشه چشمی که تو را می‌بیند، بینا و آگاه باقی می‌ماند.
بلبل به دولت گل ناطق بود دو روزی
طوطی نطق عاشق گویا بود همیشه
هوش مصنوعی: بلبل تنها به مدت دو روز از زیبایی و شیرینی گل بهره‌مند بود و سپس طوطی که همیشه عاشق است، در طول زندگی‌اش به نطق و سخن گفتن ادامه می‌دهد.
گر در سماع عارف غوغا بود عجب نیست
جائی که باده نوشند غوغا بود همیشه
هوش مصنوعی: اگر در حال رقص و سماع عارفان هیاهو و شور و نشاط باشد، جای تعجب نیست که در جایی که شراب نوشیده می‌شود نیز هیاهو و شوری وجود داشته باشد. شور و شوق همیشه در این مکان‌ها احساس می‌شود.
موج از زبان دریا می گفت این حکایت
قطره به ما چو پیوست از ما بود همیشه
هوش مصنوعی: موج به ما گفت که دریا با قطره صحبت می‌کند و وقتی قطره به دریا می‌پیوندد، از آن به‌عنوان بخشی از دریا یاد می‌شود و همیشه با آن خواهد بود.
چشمش به یک کرشمه غارت کند جهانی
در ملک جان از آن رو یغما بود همیشه
هوش مصنوعی: چشمان او با یک حرکت ناز، تمام هستی را به تسخیر خود در می‌آورد و به همین دلیل، همیشه روح و جان آدمی را به غارت می‌برد.
گفتم که عشق سید پنهان کنم ولیکن
هر کس که گشت عاشق رسوا بود همیشه
هوش مصنوعی: گفتم که عشق به سید را مخفی نگه‌دارم، اما هر کسی که عاشق شود، همیشه در معرض آشکار شدن قرار می‌گیرد.