گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۳۲

فارغ است این ساقی ما از همه
باز آورده است ما را از همه
روز امروز است دیشب در گذشت
بگذر از فردا و فردا از همه
آبرو گر بایدت با ما نشین
ما ز دریا جو و دریا از همه
عارفانه شرح اسما را بخوان
یک مسما جو و اسما از همه
ای که گوئی از که جویم کام خود
از همه اشیا و اشیا از همه
سر بنه بر خاک پای عاشقان
تا شود جای تو بالا از همه
نعمت الله رند سرمستی خوش است
در دو عالم اوست یکتا از همه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فارغ است این ساقی ما از همه
باز آورده است ما را از همه
هوش مصنوعی: این ساقی ما به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کند و ما را از تمام دغدغه‌ها و مشکلات آزاد کرده است.
روز امروز است دیشب در گذشت
بگذر از فردا و فردا از همه
هوش مصنوعی: امروز روز جدیدی است و دیروز دیگر تمام شده است. از فکر کردن به فردا بگذر، چون فردا هم روزی مثل امروز خواهد بود.
آبرو گر بایدت با ما نشین
ما ز دریا جو و دریا از همه
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی آبرویت حفظ شود، باید در کنار ما باشی. ما از دریایی سیراب می‌شویم و این دریا از همه چیز مهم‌تر است.
عارفانه شرح اسما را بخوان
یک مسما جو و اسما از همه
هوش مصنوعی: با دقت به نام‌ها و صفات الهی توجه کن و به دنبال ذات واقعی و معنا دار آنها باش، چرا که نام‌ها و صفات تنها ابزاری برای شناخت و درک حقیقت هستند.
ای که گوئی از که جویم کام خود
از همه اشیا و اشیا از همه
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی من خوشی و رضایت خود را از چه کسی طلب کنم، بگو که من از همه چیز و همه موجودات انتظار دارم.
سر بنه بر خاک پای عاشقان
تا شود جای تو بالا از همه
هوش مصنوعی: سرت را بر زمین پای عاشقان بگذار تا جای تو از همه بالاتر رود.
نعمت الله رند سرمستی خوش است
در دو عالم اوست یکتا از همه
هوش مصنوعی: نعمت خداوندی، خوشحالی و سرخوشی رند و غیر عادی است که در دو جهان، او تنها و بی‌نظیر است.