غزل شمارهٔ ۱۴۲۹
دیدهٔ دل از تو منور شده
مجمع جان از تو معطر شده
زلف تو آشفته شده سر به سر
در سر سودات بسی سر شده
این دل ما بود به عشق تو خوش
وصل تو را یافته خوشتر شده
ذره ای از نور رخت تافته
در نظر روشن ما خور شده
قطره ای از آب زلال لبت
گشته روان چشمهٔ کوثر شده
نقش خیال تو پدید آمده
آدم از آن نقش مصور شده
ساغر می داده نشانی به ما
زان لب ما همدم ساغر شده
عقل اگر آمد و گر شد چه شد
آمده بسیار و مکرر شده
بنده زده بوسه ای بر پای او
در همه جا سید و سرور شده
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیدهٔ دل از تو منور شده
مجمع جان از تو معطر شده
هوش مصنوعی: چشم دل من به نور تو روشن شده و مکان روح من به بوی تو خوشبو شده است.
زلف تو آشفته شده سر به سر
در سر سودات بسی سر شده
هوش مصنوعی: موهای تو به شدت به هم ریخته و در دل و جان من تأثیرات زیادی گذاشته است.
این دل ما بود به عشق تو خوش
وصل تو را یافته خوشتر شده
هوش مصنوعی: دل ما به عشق تو شاد و خوشحال است و از اینکه به حضور تو رسیدهای، خوشحالتر شده است.
ذره ای از نور رخت تافته
در نظر روشن ما خور شده
هوش مصنوعی: ذرهای از نور چهرهات در نظر ما بهقدری درخشان است که خیرهکننده و زیباست.
قطره ای از آب زلال لبت
گشته روان چشمهٔ کوثر شده
هوش مصنوعی: قطرهای از آب شفافی که بر لب تو قرار گرفته، به مانند چشمهای از نعمت و برکت جاری شده است.
نقش خیال تو پدید آمده
آدم از آن نقش مصور شده
هوش مصنوعی: تصویر خیال تو باعث شده است که آدم به وجود بیاید و از آن تصویر شکل بگیرد.
ساغر می داده نشانی به ما
زان لب ما همدم ساغر شده
هوش مصنوعی: جام شراب به ما یادآوری میکند که از لبهای ما نیز به نوشیدن و لذتبردن پرداخته میشود.
عقل اگر آمد و گر شد چه شد
آمده بسیار و مکرر شده
هوش مصنوعی: اگر عقل بیاید و یا بیتنهایی چه اتفاقی میافتد؟ به راستی بارها و بارها آمده و بازگشته است.
بنده زده بوسه ای بر پای او
در همه جا سید و سرور شده
هوش مصنوعی: بنده با عشق و احترام، بوسه ای بر پای محبوب می زند و به همین دلیل در هر جایی او را عزیز و محترم میشناسند.