غزل شمارهٔ ۱۴۲۱
در مظهر مطهر مظهر ظهور کرده
جام جهان نما را روشن چو نور کرده
در خلوت خرابات بزم خوشی نهاده
با یار خود نشسته اغیار دور کرده
تمثال بی مثالش در آینه نموده
حسن چنین لطیفی ایثار نور کرده
ما طالب بلائیم اما عنایت او
داده بلا به ایوب او را صبور کرده
بستان سرای ما را سرسبز آفریده
سیلاب رحمت او بر ما عبور کرده
هر آینه که بینی او را به ما نماید
در چشم روشن ما نورش ظهور کرده
خوش آتشی برافروخت عود دلم همه سوخت
از بهر نعمت الله جانها بخور کرده
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در مظهر مطهر مظهر ظهور کرده
جام جهان نما را روشن چو نور کرده
هوش مصنوعی: در جایی که تجلی پاک و مقدس خداوند رخ داده، جامی که نمایانگر جهان است را مانند نور روشن کرده است.
در خلوت خرابات بزم خوشی نهاده
با یار خود نشسته اغیار دور کرده
هوش مصنوعی: در جایی آرام و دور از شلوغی، با عشق خود نشسته و لذت میبرم و دیگران را از خود دور کردهایم.
تمثال بی مثالش در آینه نموده
حسن چنین لطیفی ایثار نور کرده
هوش مصنوعی: چهره بینظیر او در آینه به نمایش گذاشته شده و زیباییهایش به طرزی دلنشین نور را فدای ما کرده است.
ما طالب بلائیم اما عنایت او
داده بلا به ایوب او را صبور کرده
هوش مصنوعی: ما در جستجوی سختیها هستیم، اما رحمت او سختی را به ایوب عطا کرده و او را صبور ساخته است.
بستان سرای ما را سرسبز آفریده
سیلاب رحمت او بر ما عبور کرده
هوش مصنوعی: بارش رحمت خداوند باعث شده است که باغ و سرای ما پر از سبزه و سرسبزی شود.
هر آینه که بینی او را به ما نماید
در چشم روشن ما نورش ظهور کرده
هوش مصنوعی: به هر حال اگر او را ببینی، نورش در چشمهای ما به وضوح نمایان میشود.
خوش آتشی برافروخت عود دلم همه سوخت
از بهر نعمت الله جانها بخور کرده
هوش مصنوعی: شعلهای در دل من برپا شده که همه چیز را میسوزاند و این به خاطر نعمتهای خداست که جانها را به شوق آورده است.