گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۱۹

سایه و همسایه پیدا آمده
صورت و معنی هویدا آمده
دیدهٔ ما روشن است از نور او
نور او در چشم بینا آمده
قطره و بحر و حباب از ما بجو
زان که جمله عین دریا آمده
خوش بلائی می کشم از عشق او
این بلا بر ما ز بالا آمده
تا نماند هیچ رندی در خمار
ساقی مستی بر ما آمده
سید و بنده به هم آمیخته
هر دو تا گوئی که یکتا آمده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سایه و همسایه پیدا آمده
صورت و معنی هویدا آمده
هوش مصنوعی: سایه و همسایه به وضوح نمایان شده‌اند و ظاهر و باطن حقیقت آشکار شده است.
دیدهٔ ما روشن است از نور او
نور او در چشم بینا آمده
هوش مصنوعی: چشم‌های ما به خاطر نور او روشنی گرفته و این نور در چشم‌های آدم‌های آگاه و بینا نمایان شده است.
قطره و بحر و حباب از ما بجو
زان که جمله عین دریا آمده
هوش مصنوعی: آب و دریا و حباب همه از ماست؛ چون هر یک، در حقیقت، همان جوهر دریا هستند.
خوش بلائی می کشم از عشق او
این بلا بر ما ز بالا آمده
هوش مصنوعی: از عشق او دچار سرنوشت و مشکلاتی شده‌ام که این بلا از آسمان بر ما نازل شده است.
تا نماند هیچ رندی در خمار
ساقی مستی بر ما آمده
هوش مصنوعی: تا زمانی که هیچ شورشی در حالت مستی باقی نماند، خوشی و سرخوشی از جانب ساقی بر ما فرود آمده است.
سید و بنده به هم آمیخته
هر دو تا گوئی که یکتا آمده
هوش مصنوعی: سید و بنده به هم پیوسته‌اند و گویی که یکی شده‌اند.