گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۱۷

من روح نازنینم از کالبد رمیده
من ساغر قریبم از ملک جان رسیده
مست می الستم جام بلی به دستم
در خلوتی نشستم با دلبر آرمیده
در کنج جان مقیمم با اهل دل ندیمم
فارغ ز خوف و بی غم ای نور هر دو دیده
خورشید جسم و جانم نور مه روانم
شهباز لامکانم از آشیان پریده
من ناظر خدایم منظور کبریایم
هم شاه و هم گدایم دیده چو من ندیده
فرزند عشق یارم پروردهٔ نگارم
چون گلشکر من و او هستیم پروریده
چون نور لطف اویم جز لطف او چه گویم
هر نکته ای که گویم او گفته و شنیده
درگوشهٔ یقینم با دوست هم قرینم
ایمن ز کفر و دینم از این و آن بریده
مطلوب طالبانم معشوق عاشقانم
من سید زمانم خط بر خودی کشیده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من روح نازنینم از کالبد رمیده
من ساغر قریبم از ملک جان رسیده
هوش مصنوعی: من روح لطیف و پاکی هستم که از بدن دور شده‌ام و به آرامی به دنیای بالا و مقدس رسیده‌ام.
مست می الستم جام بلی به دستم
در خلوتی نشستم با دلبر آرمیده
هوش مصنوعی: در حال خوشی و سرمستی هستم و جام شراب به دست دارم. در جایی خلوت نشسته‌ام و کنار معشوقم آرام و راحت هستم.
در کنج جان مقیمم با اهل دل ندیمم
فارغ ز خوف و بی غم ای نور هر دو دیده
هوش مصنوعی: من در عمق وجودم با افرادی که احساسات عمیق دارند، زندگی می‌کنم و از ترس و غم‌خواری بی‌نیاز هستم، ای روشنی هر دو چشمانم.
خورشید جسم و جانم نور مه روانم
شهباز لامکانم از آشیان پریده
هوش مصنوعی: خورشید وجودم، روشنی بخش جسم و روح من است. من پرنده‌ای بزرگ و آزاد هستم که از آشیانه‌ام خارج شده‌ام و در آسمان‌های بی‌نهایت پرواز می‌کنم.
من ناظر خدایم منظور کبریایم
هم شاه و هم گدایم دیده چو من ندیده
هوش مصنوعی: من شاهد عظمت خداوند هستم و او را به خوبی می‌شناسم. من هم در مقام پادشاه و هم در مقام درویش قرار دارم و هیچ‌کس مانند من چنین بینشی ندارد.
فرزند عشق یارم پروردهٔ نگارم
چون گلشکر من و او هستیم پروریده
هوش مصنوعی: من و یارم مانند گلی هستیم که از عشق و محبت یکدیگر رشد کرده‌ایم و در کنار هم پرورش یافته‌ایم.
چون نور لطف اویم جز لطف او چه گویم
هر نکته ای که گویم او گفته و شنیده
هوش مصنوعی: چونکه به الطاف او نورانی هستم، جز لطف او چه می‌توانم بگویم؟ هر چیزی که بگویم، او آن را گفته و شنیده است.
درگوشهٔ یقینم با دوست هم قرینم
ایمن ز کفر و دینم از این و آن بریده
هوش مصنوعی: در قلبم به دوستی نزدیک هستم و از هر نوع شک و تردید دورم. از دین و مذهب جدا شده‌ام و در این حالت، احساس امنیت می‌کنم.
مطلوب طالبانم معشوق عاشقانم
من سید زمانم خط بر خودی کشیده
هوش مصنوعی: من محبوب کسانی هستم که عاشقانه مرا می‌پرستند و در زمان خود، مقام و جایگاهی دارم که بر خودم خط و نشانی زده‌ام.