گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۰۷

ما نقش خیال تو نگاریم به دیده
کاری به جز این کار نداریم به دیده
در گوشهٔ دیده به خیال تو نشستیم
عمری به خیالت به سرآریم به دیده
جز تور خیال تو که نقش بصر ماست
در دیده خیالی ننگاریم به دیده
گر زان که ز ما بر سر کوی تو غباریست
بر خاک درت آب بیاریم به دیده
جان در تن ما عشق نهاده به امانت
گر می طلبد هان بسپاریم به دیده
هر شب من و رندی به هوای مه تابان
تا روز ستاره بشماریم به دیده
در دیدهٔ ما معنی سید بنماید
هر صورت خوبی که نگاریم به دیده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما نقش خیال تو نگاریم به دیده
کاری به جز این کار نداریم به دیده
هوش مصنوعی: ما فقط به تصویر خیال تو در چشمان‌مان فکر می‌کنیم و هیچ کار دیگری غیر از این نداریم.
در گوشهٔ دیده به خیال تو نشستیم
عمری به خیالت به سرآریم به دیده
هوش مصنوعی: در گوشهٔ چشم، به یاد تو نشسته‌ایم و سال‌هاست که به خیال تو زندگی می‌کنیم.
جز تور خیال تو که نقش بصر ماست
در دیده خیالی ننگاریم به دیده
هوش مصنوعی: به جز تصوری که از تو در ذهن ماست و برای چشمان ما تصویرسازی می‌کند، چیز دیگری در خیال و در نگاه ما وجود ندارد.
گر زان که ز ما بر سر کوی تو غباریست
بر خاک درت آب بیاریم به دیده
هوش مصنوعی: اگر بخواهم بگویم، اگر گرد و غباری از ما بر سر کوی تو باشد، ما با چشم خود به در خانه‌ات آب می‌آوریم.
جان در تن ما عشق نهاده به امانت
گر می طلبد هان بسپاریم به دیده
هوش مصنوعی: عشق به عنوان یک امانت در وجود ما قرار داده شده است. اگر عشق به ما درخواست کند، بهتر است آن را به دیده بسپاریم و اجازه دهیم که خود را بروز دهد.
هر شب من و رندی به هوای مه تابان
تا روز ستاره بشماریم به دیده
هوش مصنوعی: هر شب من و رفیق رندم زیر نور مهتاب جمع می‌شویم و تا صبح ستاره‌ها را تماشا می‌کنیم.
در دیدهٔ ما معنی سید بنماید
هر صورت خوبی که نگاریم به دیده
هوش مصنوعی: هر شکلی از زیبایی که در چشم ما دیده می‌شود، به نوعی تصویر و معنای سید را در خود دارد.