غزل شمارهٔ ۱۲۸۸
ای دل به درخانهٔ جانانه گذر کن
مستانه در آن کوچهٔ میخانه گذر کن
هشیار صفت بر سر کویش مرو ای دل
رندانه مجرد شو و مستانه گذر کن
با صورت جان مهر معانی نتوان یافت
چون سایه شو و بر در آن خانه گذر کن
جان ساز تو پروانهٔ آن شمع جمالش
مستانه بر آن شمع چو پروانه گذر کن
چون مردمک دیدهٔ ما گوشه نشین شو
بی منت کاشانه ز کاشانه گذر کن
ریش دل ما مرهم و افسون بپذیرد
ای ناصح ازین گفتن افسانه گذر کن
سید تو اگر طالب دردانهٔ عشقی
دریا شو و از قطرهٔ دردانه گذر کن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل به درخانهٔ جانانه گذر کن
مستانه در آن کوچهٔ میخانه گذر کن
هوش مصنوعی: ای دل، به خانه محبوب برو و با شور و شوق از کوچه شرابخانه عبور کن.
هشیار صفت بر سر کویش مرو ای دل
رندانه مجرد شو و مستانه گذر کن
هوش مصنوعی: ای دل، هوشیار و آگاه باش و به آن مکان نرو. به طور آزاد و بدون قید و شرط زندگی کن و با شوق و شادی از گذرگاهها عبور کن.
با صورت جان مهر معانی نتوان یافت
چون سایه شو و بر در آن خانه گذر کن
هوش مصنوعی: با ظاهری زیبا و جذاب نمیتوان به عمق معانی دست پیدا کرد، بنابراین مثل سایه باش و به آرامی از کنار آن مکان عبور کن.
جان ساز تو پروانهٔ آن شمع جمالش
مستانه بر آن شمع چو پروانه گذر کن
هوش مصنوعی: ای جان من، تو همچون پروانهای هستی که به دور آن شمع زیبایی میچرخد. با تمام شوق و بیتابی، به سوی آن شمع برو و از روشناییاش بگذار.
چون مردمک دیدهٔ ما گوشه نشین شو
بی منت کاشانه ز کاشانه گذر کن
هوش مصنوعی: اگر تو مثل مردمک چشم ما به کنج زندگی بیایی، بدون هیچ توقعی به خانهها سری بزن و گذرت به خانهها بیفتد.
ریش دل ما مرهم و افسون بپذیرد
ای ناصح ازین گفتن افسانه گذر کن
هوش مصنوعی: دل ما به مانند زخمهایی است که احتیاج به شفای خاصی دارد. ای مشاور، از صحبتهای من به سادگی بگذر و به عمق این موضوع توجه کن.
سید تو اگر طالب دردانهٔ عشقی
دریا شو و از قطرهٔ دردانه گذر کن
هوش مصنوعی: اگر به دنبال عشق واقعی و گرانبها هستی، باید خود را همانند دریا بزرگ و بینهایت بکنی و از اندک قطرههای آن بگذری.